- موجودی: موجود
- مدل: 196877 - 209/5
- وزن: 0.30kg
فرهنگ سیاسی
نویسنده: داریوش آشوری
ناشر: مروارید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 170
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 _ 1352 - دوره چاپ: 11 _ 6
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
شامل مکتبها ، اصطلاحات ،مهمترین سازمانهای بین المللی،حزبها و مهمترین پیمانهای بین المللی
فرهنگ حاضر ترکیبی است از یگ فرهنگ سیاست ملی سیاست نظری و بدین سبب علاوه بر اصطلاحها و عنوانهای مکتبهای معروف سیاسی جهان، شرح سازمانهای بین المللی، و نیز بعضی از حزب های مهم جهان در آن گنجانیده شده است.
اگر معنای واژههایی را که به کار میبریم به دقت و وضوح ندانیم، نمیتوانیم درباره هیچ چیز به نحو سودمندی بحث کنیم. بیشتر مباحثات بیهودهای که همه وقتمان را بر سر آن ضایع میکنیم، عمدتاً معلول این واقعیت است که هر کداممان نزد خود معانی مبهمی از الفاظی که به کار میبریم در نظر داریم و فرض را بر این قرار میدهیم که مخالفان ما نیز آن واژهها را به همان معانی به کار میبرند. اگر از اول الفاظ را تعریف کنیم، بحثهایمان به مراتب سودمندتر خواهد بود...
الیگارشی (Oligarchy) یا گروه
این واژه در زبان یونانی از ریشه الیگوس = Oligos به معنای گروه معدود و اندک است و در علم سیاست به معنای سیادت سیاسی و اقتصادی گروههای معدود و اندک از ثروتمندان، استثمار گران و صاحبان نفوذ می باشد.
الیگارشی از نظر افلاطون، شکل منحط و فاسد شده حکومت آریستو کراسی است که در آن گروه حاکم، تنها به منافع خودشان می اندیشند و منافع عموم افراد جامعه را نادیده می گیرند؛ از اینرو کلمه ای است که اشاره های تحقیرآمیزی دارد؛ یعنی نه تنها حکومت یک گروه کوچک، بلکه حکومت گروهی اندک و انگشت شمار است که در برابر توده مردم مسئول نیستند، یا فاسدند و یا از جهات دیگر مورد نفرت همگانی اند و به نظر ارسطو، الیگارشی بدترین حکومت شمرده می شود.
آریستوکراسی (Aristocracy) یا مهانسالاری
آریستو کراسی از واژه یونانی آریستوس (Aristos) به معنی بهترین و شایسته ترین است و در فلسفه سیاسی یونان، به معنای حکومت کسانی است که به ایده آل کمال انسانی از همه نزدیکترند و به عبارت دیگر نوعی از حکومت است که در آن به طور نسبی بخش کوچکی از شهروندان، در تعیین مقامات عمومی و تدوین سیاستها نقش دارند.
از نظر ارسطو حکومتی را می توان به راستی آریستوکراسی یا حکومت نیکان نامید که از بهترین مردان فراهم آمده باشد و منظور از بهترین مردان، کسانی اند که در فضیلت به نحو مطلق و نه با معیاری نسبی یا خودسرانه، برتر از دیگران باشند؛ زیرا فقط در آریستو کراسی است که شهروند خوب، مرادف با انسان خوب است.
به این نوع حکومت، مهانسالاری یا نژاد سالاری (حکومت نژادگان و اشراف) نیز می گویند. در عرف، حکومتی را «مهانسالار» (آریستو کراتیک) می خوانند که قدرت دولت در آن مطلق و در دست طبقه ممتاز باشد و آن طبقه، حاکمیت را از راه وراثت و امتیازهای طبقه ای در دست گرفته باشد و دیگر طبقات را در آن راه نباشد. نوع کامل این نوع نظام سیاسی را در ایران پیش از اسلام و اروپای قرون وسطی می یابیم.
این گونه حکومت، امروزه در کمترین جای جهان دیده می شود و جای خود را به دیکتاتوریهای جدید سپرده است. در فلسفه سیاسی چین باستان، به ویژه در فلسفه کنفوسیوس نیز توجه خاصی به نوعی بهانسالاری، یعنی حکومت با فضیلت ترین مردمان، به عنوان بهترین نوع حکومت، دیده می شود.
اتوکراسی (Autocracy) یا یکه سالاری
این واژه ریشه یونانی دارد و به معنای قدرت مطلق و نوعی از قدرت است که دارای مختصات زیر باشد:
1. برتری آشکار یک فرد در بالاترین مرتبه اداری کشور.
2. نبودن قانون یا سنتهایی که بر عمل فرمانروا نظارت کند.
3. نامحدود بودن قدرت فرمانروا در پعمل.
یکه سالاری ممکن است به وفاداری باطنی فرمانگزاران (اتباع) به سالار خویش یا بر ترس آنان از او متکی باشد. یکه سالار (اتوکرات = Autocrat) ممکن است قدرت خود را از راه رسوم و سنتهای اجتماعی کسب کرده باشد، یا به زور به دست آورده باشد که در صورت اول، یکه سالاری مشروع از راه وراثت یا پذیرش فرمانگزاران است و در صورت دوم، دیکتاتوری است. سلطنتهای استبدادی، از نوع حکومتهای یکه سالاری است.
تئوکراسی (Theocracy) یا یزدانسالاری
تئوکراسی در زبان یونانی به معنای حکومت خدایی است و آن نوعی حکومت است که در آن قدرت مطلق سیاسی، در دست مرجع عالی دینی و روحانی است و در آن اساس نظری حکومت بر آنست که حکومت در چنین نظامی از جانب خداوند است و مرجع روحانی، فرمانروای سیاسی نیز هست و دستگاه اداری و قضایی او فرمانهای خداوند که از راه وحی رسیده است را تفسیر و اجرا می کند.
بوروکراسی (Bureaucracy) یا دیوانسالاری
این واژه در زبان فرانسه به معنای اداره و در زبان یونانی به معنای حکومت است و در اصطلاح به معنای دستگاه اداری است که بر طبق نظام و مقررات معین، امور جاری کشور و مؤسسه ها، شرکتها، دانشگاهها و... را اداره می کند و هدفهای آن را پیش می برد. پایه گذار نظریه جدید درباره بورو کراسی، ماکس وبر، جامعه شناس آلمانی است.
نظریه پردازان سیاسی، بوروکراسی را قدرت بی مهاری می دانند که می خواهد همه جامعه را ببلعد. جان استوارت میل، بوروکراسی را ضد دموکراسی (مردم سالاری) دانسته و آن را ضد حکومت نمایندگی و آزادی می داند ...