- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 164027 - 63/5
- وزن: 0.20kg
فرمان مقاومت
نویسنده: ابراهیم شوشتری
ناشر: شیرازه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 142
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1376 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
خاطرات ابراهیم شوشتری از شورش پادگان هوایی قلعه مرغی 8 شهریور 1320
هشتم شهریور 1320 چند دقیقه بعد از صرف صبحانه در باشگاه هنگ، شیپور جمع به صدا درآمد و افسران و افراد یکی پس از دیگری در محوطه هنگ جمع شدند. اطلاع رسیده بود که فرمانده هنگ میخواهد برای همه افسران و افراد سخنرانی کرده و دستوراتی بدهد.
فرماندهی این هنگ را سرهنگ دوم محمد معینی و فرماندهی گردان یکم شکاری این هنگ را سرگرد مصطفوی بهعهده داشتند. افسران و افراد جمعی پادگانهای مقیم مرکز به حالت آمادهباش به سر میبردند و حق ترک پادگان خود را نداشتند. سوم تا ششم شهریور در تهران جز این که در نوبتهای معین یکی، دو فروند از هواپیماهای هنگ مذکور در آسمان شهر گشتی زده و پس از اندکی پرواز فرود میآورند، اتفاق قابل ذکری روی نداد.
بعدازظهر ششم شهریور هنگامی که سرگرد مصطفوی افسران و افراد گردانش را جمع کرده و برای آنها سخنرانی میکرد، سروان یدالله امینی، رئیس شعبه اطلاعات هنگ با خودرو به محل سخنرانی نزدیک شده و پس از پیادهشدن از خودرو به سوی سرگرد مصطفوی روانه شد. در این موقع سرگرد هم سخنرانی خود را قطع کرده و منتظر ماند ببیند رئیس شعبه اطلاعات چه خبر تازهای آورده است.
وقتی سروان امینی نزد سرگرد مصطفوی رسید، اظهار کرد: «جناب سرگرد! آمدهام به شما اطلاع بدهم حسبالامر ترک مقاومت اعلام گردیده و از این پس از هرگونه تظاهرات خصمانه بایستی جلوگیری شود.» این خبر که بدون هیچگونه مقدمهای اعلام شد به نحو بسیار ناراحتکنندهای در افسران و افراد تأثیر گذاشت و بیاختیار همه را مات و مبهوت کرد و میرفت صحنه نامطلوبی به وجود آورد که سرگرد مصطفوی به وضع موجود خاتمه داد و خطاب بهرئیس شعبه اطلاعات هنگ گفت: «شاید فراموش کردهاید که ما مامور دفاع از پایتخت هستیم؛ یعنی مامور حفاظت از جان و مال مردم بیگناه. در این صورت چگونه میتوانیم بهدستور شفاهی ترتیب اثر داده و از انجام ماموریتی به این اهمیت سر باز زنیم؟ بنابراین دستور شفاهی در این مورد قابل اجرا نیست و من به هیچوجه نمیتوانم به چنین دستور شفاهی ترتیب اثر بدهم و بهمحض اینکه هواپیماهای بیگانه به آسمان پایتخت نزدیک شوند، من و خلبانان گردان طبق دستورالعمل برای دفاع به پرواز درخواهیم آمد. ما برای پشتیبانی و دفاع از این مردم برای چنین روزی آماده شدهایم. اگر میخواهند در برابر هواپیماهای بیگانه عکسالعملی نشان ندهیم باید کتباً دستور دهند و نه بهطور شفاهی.»
افسران و افراد با ملاحظه عکسالعمل فرمانده گردان، نسبت به او ابراز احساسات کردند و سروان امینی هم که وضع را چنین دید، سوار خودروی خود شد و مراجعت کرد.
پس از گذشت چند دقیقه دوباره سر و کله سروان امینی پیدا شد و این دفعه ابلاغیهای را به امضای سرهنگ دوم معینی، فرمانده هنگ، مبنی بر لزوم ترک مقاومت ارائه داد. سرگرد مصطفوی امریه کتبی فرمانده هنگ را چند بار با تردید بالا و پایین کرد و مطابقت امضای آن را مورد دقت قرار داد و چون از صحت آن اطمینان یافت ناگزیر رو به افسران و افراد گردان کرد و گفت: «بچهها! طبق دستور عجالتا ماموریت ما خاتمه یافته، خواهش میکنم خونسردی خود را حفظ کنید تا ببینم چه پیش میآید....
کتاب حاضر، مشتمل بر شرح قیام تنی چند از افسران نیروی هوایی ایران در برابر تهاجم نیروهای بیگانه در دوران جنگ جهانی دوم در تاریخ 8 شهریور 1320 است. این نوشتار، با هدف شرح چگونگی سعی و تلاش خودجوش افسران نیروی هوایی ایران در دفاع از استقلال کشور و رویارویی با حمله بیگانگان و اشغال خاک ایران و بیان سرکوب آنها از سوی حکومت پهلوی تدوین شده است.
بخش اصلی کتاب، حاوی خاطرات «ابراهیم شوشتری» تنها بازمانده شورش «پادگان هوایی قلعهمرغی» است که در آن چگونگی شکلگیری شورش، پیامدهای پس از آن و همچنین وقایع دوران اسارت وی به دست نیروهای شوروی و نحوه بازگشتش به ایران منعکس شده است. علاوه بر خاطرات یاد شده، در بخشهای دیگری از کتاب، نوشتههایی چند با هدف شرح جوانب دیگری از واقعه مورد بحث ضمیمه شده است.