- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184303 - 108/2
- وزن: 0.60kg
فردوسی و شاعران دیگر
نویسنده: منصور رستگارفسایی
ناشر: طرح نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 360
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مقالاتی در مقایسه منشها و روشهای فردوسی و چند شاعر بزرگ
مردی که از یک سو گنجینه ای از رهاورد های ارزنده، ولی ازیادرفته نیاکان ما را از لابلای قرون و اعصار برآورد و به مردم خویش هدیه داد و از سویی دیگر فرهنگ گذشته پرفراز و نشیب ملت خویش را به عنوان وسیل های تردیدناپذیر، در بقا و دوام آب و خاک پاک وطن به کار گرفت و با صرف جان و جوانی خود، داستان راستیها و منشهای نیک نسلهای برآمده از طوفان را آنچنان سرود که در هر گوشی نغمهای و در هر دلی تأثیری از زمزمه و احساس عمیق خود بر جای نهاد.
او در دهها سده پرتشویش، نیاکان ما را در مکتبخانه افتخارآفرین خویش نشاند و درسهای زندگی شخصی و اجتماعی را به آنان آموخت. آنچنانکه نام فرزندان این سرزمین، از قهرمانان کتاب او بود و موسیقی رزمشان از آهنگ کلام وی نشأت می گرفت و شادی بزمشان در کمال وقار انسانیت از رفتار و کردار نجیبانه قهرمانان اثر وی ملهم می گشت، شبهای پدران ما، با شاهنامهخوانی به سر می رسید و روز های آنان، تحرک و تلاش خود را از توفندگی قهرمانان و روح موّاج و ستیهنده حاکم براثر او به وام می گرفت و درواقع آنرا تکرار می کرد.
نوخاستگان نژاده به وسیله او هویت خویش را می شناختند و خاندان خویش را از یاد نمی بردند و طبعا از اعتبار خود آگاهی و شناخت ارزشهای والای فکری و اجتماعی و اخلاقی جامعه خود خبردار می گشتند و فردوسی را یگانه روشنگر و مربی نسلها در پیچ و خم زمانه های دور و دراز می یافتند. هیچ شاعری در ادب ما، فردوسی نیست و فردوسی به لحاظ جامعیت کلامش به هیچیک از خیل سخنسرایان معاصر یا قبل و بعد از خود نمی ماند و تفاوتهای ریشهای در شخصیت، هدف، پیام و نوع زندگی فردی و آرمانهای اجتماعی او با دیگران به حدی است که او را به یک «استثنا» بدل می سازد. فردوسی به حافظ نمی ماند، اما حافظه حافظ از اوست.
پیر سرمدی خراسان، سعدی شیراز نیست، اما استادی است که همیشه همسفر سعدی است. با آنکه نه کلام فردوسی به مولوی می ماند، و نه پیامش، ولی در ژرفای اندیشهاش فصول مشترک عقلانی و منطقی فراوانی با مولانا وجود دارد، آنچنانکه سیمرغ هردو از قاف برمی خیزد ولی «سی» نیست و چهره ناجی یگانهای را به خود می گیرد که پرورنده و رهاسازنده است و اوجگیر و پرفراز ماننده…. اما شگفتا که امروزه، ما در گرماگرم حادثه های زمانه که مستقیم و غیرمستقیم با پیام فردوسی وجوه مشترک دارند، بیشتر، از حافظ و سعدی و مولوی سخن می رانیم تا از فردوسی...
انسان فردوسی و سعدی، هدفها و نیازهای مختلفی دارند و وسیلههایی را که در جهت حصول به مقصود دارند متفاوت است، اما چون نیک مینگریم، این انسانها در پهنهی تفکر و تعقل، و تدبر به هم نزدیک میشوند و در نتیجه فردوسی و سعدی را میبینیم که در ارزیابی مسائل حیاتی، یکسان لب به حکمت میگشایند، اما همسان نتیجه نمیگیرند، بدین معنی که فردوسی به یاری اعتقادات استوار اسلامیش، حماسهی دنیانگر و آفاتی را به همراه بسیاری از پدیدههای غنایی به خدمت هدایت انسان به سوی معنویت مطلوب قرار میدهد و سعدی اندیشههای غنایی و حکمی را به کمک جلوههایی فراوان از فرهنگ حماسی و اساطیری ایران که کوتاهترین فاصله را با روحیات اجتماعی مخاطبانش دارد، وسیلهای برای راهنمایی مردم میسازد و از همین جاست که کلام سعدی اشتراک و شباهت فراوانی با سخن فردوسی مییابد...
فهرست
فردوسی و معاصرانش
فردوسی و نظامی
فردوسی و سعدی
فردوسی و خواجو
فردوسی و حافظ
فردوسی و اخوان
و...