- موجودی: موجود
- مدل: 191690 - 112/4
- وزن: 0.40kg
فرخی سیستانی
نویسنده: خلیل خطیب رهبر
ناشر: صفی علیشاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 100
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 8
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
با معنی واژهها و شرح بیتهای دشوار و برخی نکتههای دستوری و ادبی
نگارنده در مقدمه کتاب آورده است که ترتیبدادن گزینهای از آثار فرخی دشوار است؛ چراکه سخن او همه خوش و ساده و دلپذیر است و بیشتر به ستایش یکی از بزرگان پایان مییابد، ناگزیر از مدایح فرخی به ذکر چهار قصیده که از نغزترین چکامههای پارسی است و با شرح حال شاعر نیز بستگی دارد، بسنده کرده و از دیگر قصاید ستایشها را رها کرده و تنها مقدمهها را که با وصفی دلپذیر از طبیعت یا تغزلی دلربا آغاز میشود، برگزیده و به ترتیب الفبایی دیوان مرتب کرده است. برای مزید فایده، به شرح برخی نکات دستوری و معنی واژهها پرداخته و بیتهای دشوار را شرح داده است.
ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی متخلص به فرخی یکی از استادان بزرگ شعر فارسی ـ دری است. آگاهی ما در باره زندگی فرخی بسان بیشتر شاعران آن دوران بسیار اندک است. حتی تاریخ زاده شدن این شاعر پرآوازه تا هنوز روشن نیست.اما به سبب اینکه سالی چند پس از کشته شدن دقیقی بلخی، آنهم در جوانی به دربار چغانیان پیوسته است و هنگام وفات نیز به گفته لبیبی شاعر معاصر وی هنوز در شمار جوانان بوده ، ظاهرا در حدود ربع چهارم سده چهارم تولد شده باشد. سال وفات اورا لطف علی بیک آذر 470 هـ.ق. میداند، اما هیچ مأخذ دیگری این سال را تأیید نمی کند.
وی علاوه بر تسلط بر شعر و ادب در موسیقی نیز مهارت داشت و بدین وسیله توانست به دربار ابوالمظفر شاه چغانیان و سپس به دربار سلطان محمود غزنوی راه یابد و منزلتی والا بدست آورد. فرخی را یکی از بهترین قصیدهسرایان ایرانی میدانند تا جایی که گفتهاند سخن سهل و ممتنع در عربی خاص ابوفراس حمدانی و در فارسی خاص فرخی است. تاریخ فوت او را ۴۲۹ هجری قمری ذکر کردهاند.
روایت شدهاست که فرخی علاوه بر شاعری آوازی خوش داشت و در نواختن بربط مهارت داشت. دیوان شعر فرخی شامل بیش از چند هزار بیت است که در قالبهای قصیده، غزل، قطعه، رباعی، ترکیببند، و ترجیعبند سروده شدهاست.
قصیده در صورت کامل خود، دربرگیرنده چهار رکن مقدمه، بیت تخلص، تنه اصلی، و شریطه یا دعا است. در دیوان فرخی سیستانی (چاپ اقبال، ۱۳۳۵)، دویست و چهارده قصیده ضبط شده که از آن میان، یکصد و شصت و شش قصیده (حدود ۷۸ درصد) چهاررکنی است و چهل و هفت قصیده فاقد مقدمه تغزلی. فرخی در قصاید بدون مقدمهاش از همان آغاز، مستقیم به سراغ ستایش رفته که این خلاف سنت قصیده ستایشی است. یک قصیده هم دارد که در معنی عشق سروده و فاقد مضمون مدحی است.
ای همه ساله زخوی تو دل سلطان شاد
دل سلطان همه سال از خوی تو شادان باد
با علی خیزد هر کز تو بیاموزد علم
با عمر خیزد هر کز تو بیاموزد داد
زانکه استاد تو اندر همه کاری پدرست
چون پدر گشتی اندر همه کاری استاد
کیست کز نعمت زر تو و از بخشش تو
کار ویران شده خویش نکردست آباد
خوی نیکوی تو بر ما در اندوه ببست
در اندوه ببست و در شادی بگشاد
مر مرا باری از بخشش پیوسته تو
نشناسند همی خانه ز کرخ بغداد
لعبتان دارم شیرین سخن و رومی روی
مرکبان دارم ختلی گهر و تازی زاد
همه نیکویی دارم بکف از دو کف تو
بس نکویی که مرا بود از آن دو کف راد
روی آن جاه و بزرگی که ز تو یافته ام
زان قبا خواهم کردن که مرا خواهی داد
من قبای تو نه از بی ادبی خواسته ام
وین سخن نیز نه از بی ادبی کردم یاد
نه همی گویم چیزی کن کان خلق نکرد
نه همی گویم رسمی نه کان کس ننهاد
پدر تو ملک مشرق و سلطان جهان
دل و جانم را کرده ست بدینمعنی شاد
تو همان کن که پدر کرد که مداحانرا
آنچه داده ست مرآنرا ببزرگی بدهاد