- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 164110 - 95/2
- وزن: 1.00kg
فجایع جنگ جهانی دوم
نویسنده: حمید عشقی
ناشر: ابر و باد - آرمان رشد
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 468
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مصور
درباره ی اتفاقات و فجاعت هایی که جنگ جهانی دوم بر سر ملت ها پدیده آورد، جسته گریخته مطالبی در آثار مرتبط با کشورهای درگیر جنگ یا اتفاقاتی که از این حادثه اثر گرفته اند آورده شده؛ اما ارائه ای دقیق در بررسی این فاجعه از نظر تاریخی، و ابعاد مختلف جنایات آن به صورت یک اثر مستقل در ایران صورت نگرفته بود. کتاب فجایع جنگ جهانی دوم که توسط حمید عشقی گردآوری و تالیف شده جای خالی یک مرجع دقیق که هر دو طرف جنگ را زیر ذره بین برده باشد، پر کرده است.
جنگ و نزاع آن هم درمقیاس وسیعی همچون جنگ جهانی دوم، چنان سیاست های پیچیده ای را شامل می شود که مشخص کردن طرف مقصر در آن به همین سادگی ها نیست. البته که از طرف شروع کننده ی جنگ و سمتی که خسارات بیشتری از لحاظ جانی و مادی ایجاد کرده بیشتر به عنوان مقصر یاد می شود اما با کشته شدن انسان های بی گناه نمی توان همچون چرتکه ای که عدد می شمارد عمل کرد. مخاطب در این کتاب واقعیت را از هر دو سمت درگیر جنگ با سند و روایت دریافت می کند و علاوه بر جنایات متحدین و نازی ها، از خسارات و فجاعت هایی که بدست متفقین صورت گرفت نیز با خبر می شود.
نگارنده با جمع آوری سندهای مهم تاریخی، به فجایعی اشاره می کند که در سایه های جنایت های بزرگ تر گم شدند. همچون بمباران سوییس که کمتر از ناکازاکی و هیروشیما به گوش خورده یا جنایت های ژاپن که افراد کمتری نسبت به کشتار یهودیان از آن مطلع اند. علاوه بر این، نگارنده همانطور که به رویداد ها و فاجعه های حین جنگ پرداخته، به عوارضی همچون بیماری و قحطی که سال ها گریبان گیر ملت ها بوده اند نیز می پردازد. مطالعه ی این کتاب با وجود تجربه ی دردناک آگاهی از توحش بشر، می تواند دریچه ای برای آشنایی بهتر با این برهه ی سیاه از تاریخ انسانیت باشد
جنگ جهانی دوم در حالی ادامه یافت که متفقین با نادیده گرفتن اعلام بیطرفی ایران وارد کشور شدند و حضور آنها منجر به گسترش ناامنی دامن زد و شمار زیادی از شهروندان ایران جان سپردند. ایران که به عنوان کشوری بیطرف از تاثیرات تلخ جنگ بینصیب نماند. اما در کشورهای درگیر جنگ بلا و مصیبت بیشتر بود. اما ایران با وجود مشکلاتی که درگیر آن بود از پذیرفتن برخی آسیبدیدگان جنگ نظیر آوارگان لهستانی دریغ نکرد.
در کتاب «فجایع جنگ جهانی دوم» به مسائلی مانند کشتار دستهجمعی، قحطی و تجاوز پرداخته شده است.در بخشهایی از کتاب به آوارگان جنگ پرداخته شده است و روایتی از لهستانیها جنگزده در ایران به دست میدهد.درباره ورود آوارگان لهستانی به ایران آمده است:«تلفات بالای ارتش سرخ از یک سو و فشار ارتش آلمان از دیگر سو موجب شد تا استالین پس از مذاکره با مقامات انگلیسی و امریکایی دستور آزادی باقیمانده اسرای لهستانی را صادر نماید. براساس توافق استالین با قدرتهای غربی، اتحاد شوروی تعداد زیادی از افسران باقی مانده لهستانی را در قالب ارتشی جدید تحت هدایت ژنرال ولادیسلاو آندرس سازماندهی نمود اجازه داد تا این ارتش به همراه اسرای غیرنظامی از اتحاد شوروی خارج شده و وارد خاک ایرن شود.
این در حالی بود که ایران در اشغال نیروهای انگلیسی و روسی قرار داشت. هدف از خروج این افرد از خاک اتحاد شوروی، ورود آنان به خاورمیانه و انضمام آنان به نیروهای انگلیسی برای جنگ با قوای محور بود. نخستین گروه از مهاجرین که شامل ۲٫۹۰۰ سرباز و مهاجر لهستانی بود در مارس۱۹۴۲ با چهار کشتی روسی از طریق دریای کاسپین وارد بندر انزلی شدند. طی یک ماه بعد تعداد آنان به بیش از ۱۲ هزار نفر رسیده بود. بنا بر اسناد تاریخی این افراد از بیماری و سوء تغذیه و خستگی و فرسودگی ناشی از کار اجباری در گولاکها رنج میبردند؛ اما به محض ورود به ایران با کمکهای انسانی ایرانیان و نیروهای متفقین مواجه شدند.»
یکی از لهستانیها آواره نوشته است:«ما سوار بر کشتی شدیم در حالی که گرسنه و رنجور بودیم. ما سرزمین سختیها را ترک کردیم و این به مانند رؤیا بود. زمانی که به بندرانزلی رسیدیم، بارش باران به استقبال ما آمد. آنجا سرزمینی گرمتر و سرسبز با مردمانی مهربان بود…»
برخی از افرادی که از نزدیک شاهد ورود وضعیت آوارگان لهستانی به ایران بودند، در تشریح شرایط وخیم آنها چنین مینویسند:«یک عکاس ایرانی در انزلی به نام غلام رحیمی که تصاویر ورود این آورگان را ثبت نموده است، در خاطراتش مینویسد:«یک روز صبح وقتی که از خواب بیدار شدم شاهد کشتیهایی بودم که آوارگانی را تخلیه میکردند. آنان زشت، لاغر و بیمار بودند و لباسهایی کهنه در بر داشتند. یکی از دوستان من که نجار بود برای قربانیان تابوت میساخت. به طور میانگین روزانه ۵۰ نفر جان میباختند.»
ادعا شده تصویر گرفته شده توسط رحیمی مستندترین اثر درخصوص مصیبت آوارگان به محض ورود به ایران است؛ اما این مجموعه تصاویر هرگز به طور کامل شناسایی نشد و چاپ نگردید. غلام رحیمی در سال ۱۹۹۹ و در سن ۸۳ سالگی درگذشت؛ اما یکی از دوستانش میگفت که او تا آخرین روز حیاتش فراموش نکرد روزی را که از خواب برخواست و ورود آوارگان مصیبتدیده لهستانی را دید.