دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

فارس نامه

فارس نامه

نویسنده: ابن بلخی
به کوشش: گای لیسترانج , رینولد آلن نیکلسون
ناشر: دنیای کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 225
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1363 - دوره چاپ: 2

کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو

 

مروری بر کتاب 

فارس‌نامه کتابی‌است پیرامون تاریخ و جغرافیای پارس که در دهه نخست قرن ششم هجری قمری نوشته شده‌است. نام نویسنده کتاب مشخص نیست، ولی نویسنده خود در دیباچه کتاب نسب نیایش را از بلخ و خویشتن را زاده و پرورده در پارس ذکر می‌کند.از این رو معمولاً از وی با نام ابن بلخی یاد می‌شود. بخش جغرافیای فارس‌نامه به خاطر اطلاعات بدیعی که در آن یافت می‌شود نزد پژوهشگران بسیار ارزشمند است، بخش تاریخ کتاب عمدتاً منطبق با تواریخ پیشین یا حتی مأخوذ از آنهاست، گرچه گاه اطلاعات اضافه‌ای هم در آن یافت می‌شود.بخش تاریخ این اهمیت را می‌دارد که نخستین تألیف (در مقابل ترجمه) پیرامون تاریخ ایران به زبان فارسی است که به دست ما رسیده است.

این کتاب، قدیمی‌ترین کتابی است که اطلاعات جامع و منحصر به فردی را دربارهٔ فارس، به زبان فارسی و با انشایی سلیس و روان و در شیوه‌ای موجز و دل‌نشین به اهل فضل و ادب عرضه داشته‌است و از زمان تألیف، به عنوان منبعی معتبر در شناخت فارس، مورد قبول و استفاده پژوهش گران و صاحب نظران قرار گرفته‌است. نویسنده فارس نامه در مقدمهٔ کتاب، هدف از نگارش آن را توصیف وضعیت تاریخی و جغرافیایی فارس در جهت آگاه کردن سلطان سلجوقی از موقعیت این ایالت عنوان می‌کند.

كتاب، با مقدمه مصحح و مقدمه لسترنج و نيكلسون آغاز شده است. فصل‌بندى كتاب، بدين‌گونه است كه پس از گفت‌وگويى كوتاه از مسائل ادارى ولايت، وصف نواحى مختلف و راه‌هاى عمده آن را مى‌آورد، آن‌گاه مطالب مختلفى از قبايل مقيم ولايت و به دنبال آن، سخن از خراج به ميان مى‌آورد.

نخستين تاريخ محلى فارس، فارس‌نامه ابن بلخى است. اين اثر، در نوع خود تاريخ ايالت فارس است و رويكردى ايالتى و نه شهرى دارد. اين اثر، از معدود آثارى است كه مطالب حشو و زائد ندارد و مشحون از اطلاعات جالب و بديع اجتماعى، اقتصادى و تاريخى است، ولى بيشتر مبتنى بر مباحث جغرافيايى و فرهنگى است تا تاريخى.

ابن بلخى، مؤلف كتاب، در اصل اهل بلخ بوده است. جدش در ابتداى دولت سلجوقى به فارس آمد و شغل استيفاى آن‌جا به وى واگذار شد. اين موقعيت، باعث شد تا وى اطلاعات زيادى از مسائل مالى و ديوانى ايالت فارس داشته باشد. از مؤلف كتاب، اطلاعات چندانى در دست نيست، جز اينكه وى از ديوانيان عصر در ايالت فارس بود. مؤلف، علت اقدام به تأليف كتاب را علاقه سلطان محمد بن ملك‌شاه (511 - 498ق)، درباره اطلاع از اوضاع سرزمين پارس كه خاستگاه ملوك فرس بود، دانسته است؛ ازاين‌رو، در حدود سال500ق / 1107م، به تأليف آن اقدام كرد.

فارس‌نامه در تاريخ و جغرافياى فارس به دو بخش مجزا تقسيم مى‌شود:

بخش اول، در تاريخ سرزمين پارس از جمله تاريخ پيش از اسلام و فتح اعراب است. بيان تاريخچه دور و دراز ايالت و شهر در تواريخ محلى امرى عادى است و اما در فارس‌نامه به علت موقعيت ايالت فارس به‌عنوان خاستگاه سلسله‌هاى باستانى، تاريخ پيش از اسلام ايران، در آن گنجانده شده است. در اين‌گونه موارد به تعبير گيب، تمايز بين تاريخ عمومى و تاريخ محلى مشكل است.

بخش دوم، جغرافياى پارس، شهرها، آب و هوا، محصولات، كوره‌ها و مسائل مالى و ديوانى، خراج و عشر است. اين فصل، مطالب تاريخى نيز درباره ديلميان، سلجوقيان، شبانكاره و كردهاى پارس دارد. مؤلف، بسان مورخان محلى، با تعصب، از اهميت و منزلت ايالت پارس سخن گفته و با استناد به آيات، روايات و احاديث، فارسیان را قريش عجم دانسته است. او حتى برترى فرزندان امام حسين(ع) بر فرزندان امام حسن(ع) را به سبب جده آنها شهربانو دختر يزدگرد مى‌داند.

او از قول پيامبر(ص) نقل كرده است كه علت تداوم حاكميت شاهان پارس با وجود آتش‌پرستى، رفتار عادلانه آنها بود. او با استناد به آيه پنجم از سوره مبارکه بنى اسرائيل و آيه شانزدهم از سوره مبارکه فتح اعتقاد دارد كه مراد از مردان نيرومند در اين آيات، همان پارسيان هستند. اين در حالى است كه مؤلف تاريخ سيستان، اين آيات را درباره مردان سيستان تفسير كرده است.

منابع مؤلف، همان تواريخ عمومى و مشهور، مانند آثار حمزه اصفهانى و تاريخ طبرى و در بخش مسائل مالى و ديوانى، كتاب خراج جعفر بن قدامه است. لسترنج، در مقدمه فارس‌نامه به تفصيل از اخذ و اقتباس ابن بلخى در احوال تاريخ قبل از اسلام، از جمله ساسانيان، از تاريخ طبرى بحث كرده است.

مؤلف، در تأليف خود با دقت و وسواسى شگفت‌انگيز، از موثق‌ترين اطلاعات مندرج در كتب مختلف سود برد تا كارى تحقيقى و قابل اعتماد را عرضه بدارد و به همين جهت مواد كتاب خود را از يك اثر واحد برنگرفت و تنها به گفته گذشتگان اكتفا نكرد و كوشيد تا خود نيز ديده‌ها و شنيده‌ها و دريافت‌هاى خويش را بر كتاب بيفزايد و نتيجه آن شده است كه پاره‌اى از اطلاعات موجود در فارس‌نامه ابن بلخى، كاملاً دست اول و خاص و منحصر به اين كتاب مى‌باشد و در هيچ اثر ديگرى مشاهده نمى‌شود؛ همانند آنچه درباره ماليات فارس و قبايل كرد و شبانكاره يا خلق و خوى مردم اين ديار آورده است.

يكى از مهم‌ترين گزارش‌هاى تاريخى مندرج در فارس‌نامه، مبحثى است كه پيرامون باطنى شدن ابوكاليجار(440 - 415ق)، حاكم بويى فارس مطرح گرديده است. در حدود سال 390ق، المؤيد فى‌الدين، ابونصر هيبة الله بن ابى عمران، موسى بن داود شيرازى كه بعدها يكى از مشهورترين داعيان اسماعيلى گرديد، در شهر شيراز به دنيا آمد. پدر وى، مقام داعى اسماعيليان در شيراز را به عهده داشت و المؤيد احتمالاً به جانشينى پدر انتخاب گرديد. المؤيد، در سال 429ق، به خدمت ابوكاليجار، امير بويى در آمد. در شرح حالى كه المؤيد، پيرامون زندگانى خود نگاشته مدعى گرديده است كه توانسته ابوكاليجار و بسيارى از سپاهيان وى را به آيين اسماعيلى درآورد، اما ساير منابع تاريخى اين عصر ادعاى المؤيد را تأييد نمى‌كنند.

مؤلف فارس‌نامه، هدف از نگارش اين داستان را مشخص كردن جهت‌گيرى مذهبى مردم فارس، بنا به فرمان سلطان محمد سلجوقى اعلام مى‌دارد. داستان باطنى شدن ابوكاليجار و سرانجام بازگشت او از اين آيين، در جهت اثبات اين ادعا است كه «بدمذهبى»(آيين باطنى)، در فارس هيچ‌گاه جايگاهى ثابت نداشته است.

از حدود اواسط قرن پنجم هجرى قمرى، گروهى از طوايف كرد مستقر در فارس كه در منابع تاريخى از آنها به نام شبانكاره ياد شده، وارد معادلات سياسى اين ايالت گرديدند. آنان، در برخى از مناطق فارس، همچون داراب‌گرد، نيريز و اصطهبانات حكومتى تحت تابعيت دولت‌هاى حاكم در ايران تشكيل دادند و با وجود فراز و نشيب‌هاى فراوان توانستند در عصر حكومت‌هاى قدرت‌مندى چون سلاجقه و ايلخانان، حكومت خود را ادامه دهند. قدرت‌گيرى كردان شبانكاره در ايالت فارس، مقارن گرديد با حضور سلاجقه در اين منطقه و شايد اگر قدرت برتر سلاجقه در اين عصر ظهور نمى‌كرد شبانكارگان نقش بسيار مهم‌ترى در تاريخ ايران ايفا مى‌نمودند.

فارس‌نامه، تقسيم‌بندى خاصى در مورد گروه‌هاى مختلف شبانكاره انجام داده كه در هيچ‌يك از منابع اصلى ديگر كه به بحث پيرامون اين سلسله پرداخته‌اند ديده نمى‌شود. ابن بلخى، شبانكارگان را به پنج طايفه اصلى تقسيم مى‌كند: اسماعيليان، رامانيان، كرزوبيان، مسعوديان و شكانيان. از ميان طايفه‌هاى نام برده، ابن بلخى تنها طايفه اسماعيليان را اصيل دانسته و نسب آنان را به منوچهر، پادشاه افسانه‌اى قبل از اسلام مى‌رساند.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات