- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 152244 - 72/5
- وزن: 0.90kg
غزلیات سعدی
نویسنده: شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
مصحح : محمدعلی فروغی
ناشر: ارمغان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 588
اندازه کتاب: وزیری گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1391 - دوره چاپ: 3
مروری بر کتاب
طیبات ، بدایع ، خواتیم ، غزلیات قدیم ، ملعمات
از روی نسخه تصحیح شده مرحوم محمدعلی فروغی
غزلیات سعدی مشهورتر از آن است که به سخنی دیگر نیاز باشد. گرچه وسعت نظر و عمق مشرب و توان تصویرپردازیهای مولوی جای دیگر نشیند و شعر حافظ خود مجموعهای از همان وسعت و عمق و زبانآوریهای بدیع است. اما ظرافتکاریهای سعدی در زبان و نازک کاریهایش در عالم خیال هنوز نظیری نمیشناسد.
کمتر فارسیزبانی است که غزلی از او به یاد نداشته باشد و گاهگاه سینه را به زمزمه بیتی از او از هرچه غم عالم که هست نزداید. به همین جهت و بسیاری جهات دیگر است که دیوان غزلیات سعدی نیز همچون دیوان حافظ همدم سفر و حضرِ ما بوده است.
اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمیشود ما را
تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش
بیان کند که چه بودست ناشکیبا را
بیا که وقت بهارست تا من و تو به هم
به دیگران بگذاریم باغ و صحرا را
به جای سرو بلند ایستاده بر لب جوی
چرا نظر نکنی یار سروبالا را
شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
به دوستی که اگر زهر باشد از دستت
چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را
کسی ملامت وامق کند به نادانی
حبیب من که ندیدست روی عذرا را
گرفتم آتش پنهان خبر نمیداری
نگاه مینکنی آب چشم پیدا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را