- موجودی: موجود
- مدل: 185704 - 120/6
- وزن: 0.80kg
خسی در میقات + زن زیادی + غرب زدگی
نویسنده: جلال آل احمد
ناشر: رواق - امیر کبیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 180 + 200 + 230
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ: 4 _ 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
خسی در میقات
پنج و نیم راه افتادیم ، از مهرآباد. و هشت و نیم این جا بودیم . هفت و نیم به وقت محلی و پذیرایی در طیاره .
صبحانه ، بی چای یا قهوه ؛ نانی و تکه مرغی و یک تخم مرغ توی جعبه ای . و انگ شرکت هواپیمایی رویش .
اما « حاجی بعد از این » ها مدتی مشکوک بودند که می شود خورد یا نه ؟ ذبح شرعی شده یا نه ؟ نفهمیدم چه شد ، تا شک برطرف شد .
شاید حمله دارمان باعث شد که در تقسیم غذا چنان با خدمه ی طیاره شرکت می کرد که انگار خودش از جیب داده .
و بعد ازغذا یکی یک پرتقال ؛ ایضاً به کمک حمله دارمان . بعد یکی از مسافرها آب خواست .
دخترک لبنانی مهمان دار بهش آب داد ....
سفرنامه جلال آل احمد به مکه ، از فرودگاه جدّه شهری نزدیک به مکه در عربستان آغاز میشود جلال در شروع سفرنامهی خود به توصیف مسافران میپردازد. او با مسافرانی که آنها را به عنوان دهاتیها، بازاریها، روحانیها، پیرزنها معرفی میکند، آشنا میشود. جلال آل احمد در سفرنامهی خود با جزئیات از همسفرانش، دردسرها ،سختیها و کمبود امکانات میگوید و بیان میکند سختیهای این سفر برای برای همهی زائران خانه خدا یکی است.
جلال آل احمد در این کتاب از نابسامانیهای مسلمانانی که در مکه میبیند گله و شکایت میکند و به عبارتی با مخاطب خود درد و دل میکند. او از اولین لحظه های سفرش، با نوعی عقبماندگی و تحقیر مواجه میشود و هرکجا میرود، آثاری از این نوع رفتارهای عوامانه و سطحی را میبیند. از معماری اماکن زیارتی و امکانات نامناسبی که حکومت نالایق سعودی در اختیار زائران قرار داده اند گله میکند. جلال در این سفرنامه حتی بر مردمی که بیهیچ نگرشی و عوامانه به این سفر میآیند و خود را حتی در این سفر هم به زرق و برق دنیای مادیات مشغول میکنند، گله میکند و بر جهل، نادانی و عبادتهای کورکورانهشان خرده میگیرد.
زن زیادی
دود همه حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سال بود. زنها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هرچه کرده بودند نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند.
مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادرهاشان را از سر بردارند و توی بخچه بگذارند و به راحتی ایتطرف و آنطرف بدوند
- مریم خانم! واسه دختر دم بختت فکری کردی؟
- چه فکری دارم بکنم بی بی؟ منتظر بختش نشسته. مگه ما چه کردیم؟ انقدر تو خانه بابا نشستیم تا یک قرمساقی آمد دستمون رو گرفت و ورداشت برد. باز رحمت به شیر ماکه گذاشتیم دخترمون سه تا کلاس هم درس بخونه. ننه بابای ما که از این هم در حقمون کوتاهی کردند. »
زن زیادی که شاید مهمترین اثر در میان همۀ داستان های کوتاه آل احمد محسوب شود، سرگذشتی است دقیق از مصائب و مشکلات زنی محروم و مطلقه که با توصیفاتی واقعی و مو به مو همراه است. شخصیت اصلی داستان، زنی است که در خانواده ای فقیر بزرگ شده و از حیث مالی، ظاهری، سواد، تجربه و… فقیر و مستضعف است. زن پس از ازدواجی سراسر توام با نارضایتی و دلهره، با شوهری مذهبی نما و حیله گر، مدتی مانند موجودی اضافی و وسیله ای تزئینی در خانۀ او نگهداری می شود و در حالی که بسیار مستضعف و بی دفاع است، نیش و کنایه های مادر شوهر را به خاطر زشت رو بودن و داشتن کلاه گیس تحمل می کند.
راوی داستان زن زیادی که همان شخصیت اصلی می باشد، نسبت به شوهر خود به کلی احساس بیگانگی و غریبگی می کند و مجبور است به خاطر فقر مالی خانواده اش، زندگی در خانه ای که با آن به کلی بیگانه است را تحمل کند. پس از مدت کوتاهی، شوهر زن که خودش در محضر کار می کند و به قول زن“همۀ راه و چاه را بلد است”، در کمال خونسردی او را به خانۀ مادرش باز می گرداند. نکتۀ شگفت انگیز دربارۀ داستان، دقت نویسنده در شخصیت پردازی این زن است. نویسنده در این داستان هم مشکل رایج مقهور بودن یک زن را مطرح می کند و صحنه هایی تکان دهنده از فقر و نادانی و عقب ماندگی در جامعه را به تصویر می کشد.
غرب زدگی
متن کامل و سانسور نشده
غرب زدگی آفتی است که ار غرب میآید و ما کشورهای جهان سومی و از پیشرفت وامانده را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند. آدم غرب زده ریشه و بنیادی ندارد، هرهری مآب و سرتاپا از آداب و سنن و فرهنگ غرب تقلید میکند.
جلال در این باره میگوید: «غرب زدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن زدگی».
و در جای دیگر: «آدم غرب زده هرهری مذهب است به هیچ چیز اعتقاد ندارد اما به هیچ چیز هم بیاعتقاد نیست. یک آدم التقاطی است و نان به نرخ روز خور است همه چیز برایش علیالسویه است. خودش باشد و خرش از پل بگذرد، دیگر بود و نبود پل هیچ است.»
نگاه جلال به مقوله ی غربزدگی نگاهی آسیبشناسانه است. غرب و شرق برای او در قدم اول نه سیاسی است و نه فلسفی و نه حتی جغرافیایی، بلکه بیشتر مفهوم اقتصادی و اجتماعی دارد. «غرب شامل همة ممالکی است که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را به صورت پیچیدهتری درآورند و همچون کالایی به بازار عرضه کنند.» به نظر او این مواد خام، فقط سنگ آهن نیست، یا نفت یا روده یا هم هست وبه طور کلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزه طلب، حادثه آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و در عین حال بلیغ است. نثر وی به طور خاص در مقالات، سنگین گزارشی و روزنامهنگارانه است. جلال آل احمد دارای نثری برونگرا است یعنی نثرش بر خلاف نثر صادق هدایت در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیتها نیست. جلال آل احمد با استفاده از دو عامل نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته است.
آل احمد کوشیده تا در نثر خود تا آنجا که امکان داشته فعل، حروف اضافه، مضافالیه ها، دنباله ضربالمثلها و خلاصه هر آنچه که ممکن بوده است را حذف کند. حذف بسیاری از بخشهای جمله باعث شده نثر آل احمد ضربآهنگی تند و شتابزده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامههای او به اوج می رسد. از ویژگیهای دیگر نثر جلال آل احمد میتوان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشهها و استفاده از علامت «...» به جای آنها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشتهها و ضربآهنگ سریع آنهاست.
فهرست
1 : شانزده تُن
2 : پیش در آمد
3 : طرح یک بیماری
4 : نخستین ریشه های بیماری
5 : سرچشمه ی اصلی سیل
6 : نخستین گندیدگی ها
7 : جُنگ تضادها
8 : راه شکستن طلسم
9 : خری در پوست شیر ، یا شیر علم ؟
10 : اجتماعی به هم ریخته
11 : فرهنگ و دانشگاه چه می کنند ؟
12 : کمی هم از ماشین زدگی
13 : اقتربت الساعه