- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 182831 - 111/8
- وزن: 0.30kg
غار پیشینیان
نویسنده: لوبسانگ رامپا
مترجم: رضا جعفری
ناشر: فردوس - مجید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 260
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ لبه جلد رد تا خوردگی دارد
مروری بر کتاب
نويسنده در اين كتاب درباره سفر خود همراه با استاد گرانقدرش لاما مينگيار دندوپ به غار متعلق به تمدن هاي پيشرفته (خردمند) صحبت مي كند. لوبسانگ رامپا متافيزيست و عارف بزرگ تبتي است. امتياز ويژه كتاب هاي او اين است كه با استفاده از دانسته هاي علمي و مثالهاي واقعي كه براي وي اتفاق افتاده است صحبت مي كند.
رامپا روشن بینی با استعداد بود و با گشایش چشم سوم که در تبت به روشی خاص و با عمل جراحی بر روی پیشانی انجام می گیرد, به بصیرتی مضاعف دست یافت که وی را در انجام امور یاری بخشید. در تمامی معابد تبت پای نهاد و امور معنوی و علوم خفیه را آموخت. مأموریت وی آشنا ساختن ذهن دیرباور غربیان با هاله ی انسانی, تله پاتی, گذشته ی زمین و آینده ی آن, روشن بینی و اسرار زندگی بود که تا آن زمان از دید انسان غربی دور مانده بود.
او شخصی به واقع منحصر به فرد بود با شهرتی فوق العاده. تنها راهبی بود که زنی پشتیبان و مهربان را در کنار و همراه خود می دید. سارا رامپا، همسر رامپا، در مصاحبه ای می گوید :”… متوجه شدم تغییری روی داده است. با این حال به زندگی با او ادامه دادم. اما همه چیز فرق می کند. ما مثل خواهر و برادر زندگی می کنیم و هر دو، بهترین را از این وضعیت دشوار حاصل می کنیم.”
او هاله ی انسانی را به راحتی مشاهده می کرد, آینده را پیش گویی و شخصیت افراد را به شیوه ای باور نکردنی حدس می زد, استفاده از کریستال و یا طاس برای طالع بینی, خواندن خطوط کف دست و انعکاس آگاهی اش به خارج ار کالبدش, آگاهی مبهوت کننده وی از رموز پنهانی شرق و غرب, از ویژگی های بارز او بودند. او توانایی فوق العاده ای در تله پاتی با گربه هایش داشت. رامپا یگانه تبتی ای بود که علوم خفیه ی غربی را به خوبی می دانست.
او بسیار بخشنده بود و همواره دارای کمترین میزان دارایی بود تا جایی که روزی تلویزیون رنگی خود را به یک شخص غریبه بخشید و صندلی چرخدارش را به یک پلیس آسیب دیده و خانه ای پر از اسباب و وسایل را نیز به یک زوج جوان بخشید. دوستان و آشنایان وی همواره از جانب وی هدایایی دریافت می داشتند که نمی توانستند بدون اجبار و سرسختی آن را به او باز گردانند. او همیشه از نامه هایی که بدون مهر بازگشت بودند گلایه می کرد اما با این وجود جواب تمامی نامه ها را می داد و با هزینه شخصی خود آنها را ارسال می کرد.
اشتیاق فراوانی برای کمک به اشخاص داشت. از جهتی دیگر انسان بسیار سرسختی بود که تحمل خود را در مقابل حماقت و سطحی نگری افراد از دست می داد. کمکهای بسیار وی به حقوق زنان, کودکان, دکتران و حکومت در تبعید تبت امری قابل توجه بود همچنان که شمشیر بر افراشته وی در برابر خبرنگاران و منتقدان.