- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 156351 - 55/5
- وزن: 0.20kg
عقاید النساء و مرآت البلهاء
به کوشش: محمود کتیرایی
ناشر: طهوری
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1349 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : باز چاپ
مروری بر کتاب
مصور
این کتاب منسوب به آقا جمال خوانساری یکی از فقهای معروف زمان سلطان سلیمان صفوی است. خوانساری در حدود 300 سال پیش این کتاب را به شکل رساله نوشته و در آن به زبان طنز خرافاتی که در بین زنان اصفهان رایج بوده را به سخره گرفته. کتابی که من خواندم به نام عقاید النساء و مرات البلها (پدید آور: محمود کتیرایی) بود که دومی منسوب به شریعتمدار تبریزی است در حدود صد سال پیش نوشته و بیشتر تعریف کلمات و اصطلاحاتی است که اراذل و اوباش آن زمان استفاده میکردند.
از آن جا که آقا جمال عالمی نقّاد، نکته سنج و درد آشنا در جامعه خویش بود، در نهایت زیرکی و تیزهوشی، با سیاستهای نادرست و باورهای غلط فرهنگی و خرافات رایج بین مردم و مسئولان وقت مبارزه میکرد. وی با تألیف کتاب عقائد النساء یا کلثوم ننه، رسوم و پندارهای رایج در میان زنان آن روزگار ایران را به نقد کشید.
کتاب هنرمندانه و طنزآمیز عقاید النساء از نخستین کتابهای رسمی فرهنگ مردم است. این کتاب پرآوازه در ادبیات عامیانه ایران زمین، تاکنون حداقل ۶ بار چاپ شده است و به زبانهای زنده جهان ترجمه شده است. شیخ آقا بزرگ طهرانی، کتاب شناس برجسته شیعی درباره این کتاب و مولف آن چنین مینگارد: «کلثوم ننه کتابی شریف، رمانی، انتقادی، لطیف و خندهآور میباشد. در این کتاب بسیاری از بدعتهایی را که نابجا به دین نسبت داده میشود، بیان داشته است. این کتاب را آقا جمال الدین فرزند آقا حسین خوانساری (متوفا: ۱۱۲۵ هـ . ق.) نوشته و چاپ شده است.»
برخلاف نظر بعضی که این کتاب را در شأن فقیه عالی قدری مثل آقا جمال خوانساری نمیدانند، این اثر از چند نظر دارای اهمیت است:
۱. نشانگر تسلط کامل مؤلف به دانش عوام یا «فولُکُر» میباشد. امروزه این دانش در اغلب رشتههای علوم، به ویژه در روان شناسی، تاریخ تمدن و تاریخ ادیان و مذاهب مورد توجه دانشمندان جهان است. این کتاب نیز از این ناحیه قابل اهمیت است.
۲. هم چنین این کتاب حکایت از آگاهی کامل یک مجتهد از متن زندگی مردم دارد. و آقا جمال چون که یک عالم مردمی بود و با طبقات عموم مردم حشر و نشر زیادی داشت، از عقاید و باورهای جاری در میان آنان کاملاً مطلع بود و بر اساس آگاهی از آن واقعیتها به هدایت آنان میپرداخت.
۳. آقا جمال در روزگاری میزیست که خرافه و خرافهگویی گسترش فراوان داشت؛ او که با آخرین و ضعیفترین شاه صفوی، یعنی سلیمان و سلطان حسین معاصر بود، در کنترل و بهرهگیری از امکانات حکومتی آنان در راه اهداف اسلامی و معنوی خویش، کمال کوشش را به جای آورد و با استفاده از نفوذ معنوی و اجتماعی خویش، از انحرافات و کجرویهای آنان میکاست. از آنجا که پادشاهان آن دوران تا روز تاجگذاری به جای این که در جمع سیاستمداران و مدیران کشور باشند، در حرمسرا و در بین زنان بودند، تربیت زنانه پادشاه و سلطه فراوان حرمسرا در امور کشور داری، زمینه گسترش عقاید بانوان را مساعد کرده بود. نگارش کتابی که بیانگر عقاید خرافی رایج بانوان آن روزگار باشد، نه تنها از شأن یک فقیه آگاه نمیکاهد، بلکه تیزهوشی و مبارزه وی علیه خرافات و در نهایت، علیه سیاست غلط فرهنگی وقت را میرساند.
۴. کتاب کلثوم ننه بازتاب جو فکری رایج در عصر پادشاهان صفوی است که یک نوع مذهب روبنایی در آن ترویج میشود؛ آنان عمل به ظواهر شرع را گسترش میدادند، ولی خودشان به حقیقت دین عمل نمیکردند و از مظاهر فساد پرهیز نمیکردند. نتیجه کار آنان در میان مردم یک نوع نفاق دینی به وجود آورده بود. چنان که در موارد متعددی در کتاب کلثوم ننه این نفاق دینی به تصویر کشیده شده است....
بدان که افضل علمای زنان پنج نفرند: اول بیبی شاه زینب، دویم کلثوم ننه. سیم خاله جان آقا. چهارم باجی یاسمن. پنجم دده بزمآرا. آنچه از اقوال و افعال اینها باشد، نهایت وثوق دارد و محل اعتماد است؛ و به غیر از این پنج نفر فقها و علما بسیارند، ذکر آنها موجب طول کلام میشود. بدان که هرزنی که سنی داشته باشد و یک اندازه او را حرافت دریافته باشد افعال و اقوال او وثوق تمام دارد و هر زنی که خلاف فرمودهی ایشان کند آثم و گناهکار است.
باب دویم
در بیان اوقاتی که نماز ساقط و ترک آن واجب است.
اول در شب عروسی.
دوم در وقتی که سازنده و نقارچی به خانه آمده باشد.
سیم وقتی که زن، خویشان خود را در حمام ببیند لازم است که ترک نماز کند و احوال شوهرش را به خویشان گوید.
چهارم روزی که به موعظه شنیدن رفته باشد.
پنجم روزی که جامهی نو پوشیده باشد و ترسد که در حال رکوع خرد و ضایع شود و در این صورت خالهجان آقا ترددی دارد و گفته که ترک نماز مستحب است نه واجب و این قول خالی از قوه نیست.
- بیبی شاه زینب و کلثوم ننه و دده بزمآرا گفتهاند که از جهت بخت گشادن دختران و زود به شوهر رفتن ایشان به منار مشهور به کون برنجی رفته و بگویند:
ای منار کون برنجی حرفیت میزنم زمن نرنجی
میون من دسته میخواد مرد کمربسته میخواد
پس با مقعد گردکان را بشکند و کلثوم ننه میگوید گردکان را از طرف راست مقعد بشکند و ایضا کلثوم ننه گفته که اگر دختر سرین پرگوشت داشته باشد نتواند گردکان را بشکند،گردکان را بر زمین گذارد و برروی پلههای منار تخته بر گردکان بگذارد و مقعد خود را بر تخته زند که به استعانت تخته گردکان را بشکند و این خالی از قوه نیست....