- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 110456 - 13/4
- وزن: 0.50kg
- UPC: 53 - 65
عقاب الموت
نویسنده: امیر عشیری
ناشر: معرفت
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 316
اندازه کتاب: جیبی - سال انتشار: 1340 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : عالی ~ درحد نو
مروری بر کتاب
کتابی که در دست دارید برشی است از تحرکات سیاسی حسن صباح
حسن صباح، نخستین داعی الموت، در زمانی نهضت نزاری را بنیانگذاری کرد، که سلجوقیان در اوج قدرت سیاسی به سر میبردند و دستاوردهای مذهبی و سیاسی فاطمیان مصر نیز توسعه قابل ملاحظهای یافته بود. وی جزو معدود حکمرانان ایرانی است که شرح حال خود را در کتابی با نام «سرگذشت سیدنا» گردآوری کرد و بهعنوان منبعی باارزش در اختیار مورخان بزرگی چون جوینی و فضلالله همدانی قرار داد.
حسن بن علی بن محمد بن جعفر بن حسین بن محمد صباح حِمَیری (حسن صباح که در تاریخ معروف به سیدنا نیز هست) اهل ری بود. پدرش او را به مدرسهٔ امام موفق (نیشابور) برد تا نزد او تحصیل کند.در بعضی منابع از حسن صباح، عمر خیام و خواجه نظامالملک به عنوان سه یار دبستانی یاد شدهاست. این سه یار دبستانی با هم عهد میکنند که هرکدامشان زودتر به مقامی رسید دیگران را کمک کرده و به مقام بالایی برسند. خواجه نظامالملک از سه دوست خود زودتر به مقامی رسید و به عهد دیرین با دوستان پایبند بود لذا برای عمر خیام جیره ای دائم مقرر نمود و حسن صباح را به دربار سلجوقی معرفی نمود....
...شب به نیمه رسیده بود که دو سوار به پشت دروازه "کوهکین" شهرری رسیدند. دروازه شهر بسته بود و ورود به شهر را مشکل می ساخت. آن دو سوار تمام روز و شب اسب تاخته بودند به این امید که به ری وارد شوند و چند روزی را در آنجا استراحت کنند.
یکی از دو سوار رو کرد به دیگری و پرسید:
- سیدنا چه دستوری میدهی؟
سیدنا، حسن صباح بی تامل گفت:
- بهر طریق باید وارد شهر شویم. یاران منتظر ما هستند.
سوار که نامش "حسکا قصرانی" و از مریدان پروپاقرص سیدنا بود، با خود اندیشید که چگونه می تواند راه ورود به شهر را باز کند. باید حیله ای به کار برد و به دروازه نزدیک شد.
شمشیر از نیام بیرون کشید و با ته آن چند ضربه به دروازه کوبید و فریاد آورد:
- باز کنید. به نام خواجه نظام الملک وزیر اعظم دروازه را باز کنید.
سیدنا او را مخاطب قرار داد گفت: حیله جایز نیست حسکا.
حسکا گفت: راه دیگری وجود ندارد سیدنا.
سیدنا سکوت اختیار کرد...