عشق روی پیاده رو

عشق روی پیاده رو

نویسنده: مصطفی مستور
ناشر: رسش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 105
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 6

کیفیت: نو ؛ نوشته تقدیمی دارد

مروری بر کتاب

مجموعه داستان های کوتاه 

یک روز فروغ پرسید کی ازدواج می کنیم؟
گفتم اگرازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن و قسط های عقب افتاده بانک و تعمیرکولرآبی و بخاری و آبگرمکن و اجاره خانه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمه نان از کله سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم و تو به جای عشق باید دنبال آشپزی و خیاطی و جارو و شستن و خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباس شویی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر باشی.
هردومان یخ می زنیم ...

عشق روی پیاده رو» مجموعه ای از داستانهای کوتاه و با مضامین همیشگی که مستور مینویسد است.
عشق زندگی اندوه و خداوند.

در این کتاب هم مانند دیگر کارهای این نویسنده برخی از داستانها با الهام از خاطرات کودکی او نوشته شده است.
داستانها اکثرا تلخند اما حس قشنگی را به ادم منتقل میکنند.آدم بعد از خواندن داستانهای مصطفی مستور هوس میکند عاشق شود.