- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184010 - 110/3
- وزن: 0.40kg
عتبه الکتبه
نویسنده: علی بن احمد منتجب الدین بدیع
به اهتمام: محمد قزوینی , عباس اقبالآشتیانی
ناشر: اساطیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 176
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه مراسلات دیوان سلطان سنجر
"عتبه الکتیبه" حاوی مجموعه منشورهای حکومتی و منشات و نامههای نوشته شده توسط منتجبالدین بدیع اتابک الجوینی، منشی سلطان سنجر سلجوقی و رئیس دیوان رسائل اوست. نوشتههای کتاب، نمونههای انشای نثر فارسی در ادارات دولتی سلاجقه در اوایل و اواسط قرن ششم هجری است. علاوه بر این متضمن اطلاعات تاریخی ارزشمندی دربارهی امرا، حکام، والیان، علما، فقها و مشاهیر عهد سلطان سنجر و امور کلی دوران سلجوقیان است.
از نظر محتوا، مکتوبات را میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد.
1- "سلطانیان" شامل بیش از سی منشور حکومتی و یا نامههایی که غالبا از دیوان سلطان سنجر صادر شده است. این منشورها مشاغل مختلفی از تدریس در مدارس نظامیه تا خطابت، قضاوت، ریاست اوقاف، نقابت سادات و... را شامل میشود. به نظر میرسد منشورات این بخش در ایام حیات سلطان سنجر صادر شدهاند.
2- "اخوانیات" شامل نامههای خصوصی منتخبالدین است که عموما در دوران بازنشستگی و دوری نویسنده از خدمات دیوانی نوشته شدهاند. بخش اول از این نظر که به معرفی محدودهی اختیارات، مسئولیتها و وظایف شاغلین مناصب مختلف حکومتی همچون قضات، محتسبین، روسای شهرها، اقطاع داران و.... پرداخته، دارای ارزش و اهمیت است. اما بخش دوم به سبب انعکاس وضعیت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی خراسان پس از مرگ سلطان سنجر و در هنگام تاخت و تاز غزها در خراسان و قدرتگیری سرداران مختلف در این منطقه حائز ارزش است. ...
ان الله یأمرکم ان تؤدو الامانات الی اهلها و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل ان الله نعما یعظکم به ان الله کان سمیعا بصیراً تا رایت دولت ما به حول و قوت ایزد تبارک و تعالی در ممالک جهان افروخته گشته ست و به تأیید و تقدیر او عز و علا سایه همایون بر اقالیم عالم افگنده است و عنان حل و عقد و ابرام و نقص امور مملکت بسیط روی زمین در قبضه اقتدار ما آمده و رقاب و اعناق ملوک و سلاطین که در آفاق، شرقاً و غربا، ً براً و بحراً نشاندگان و صنایع رأی و فرمان ماند مذلل و مسخر اوامر و نواهی ما شده و همواره همت ما بر اتباع فرمان آفریدگار سبحانه تعالی و تقدس در اصطناع مستحقان و رعایت ذمم و حقوق ایشان از ائمه و قضاة و اهل بیوتات بر حسب اختلاف طبقات و تفاوت درجات مقصود بودست و تقریر اعمال دینی که اساس دولت بدان مستحکم ماند .
بر کسانی که استحقاق و استعداد آن را داشتهاند انتساباً و اکتساباً از لوازم دانستهایم و مقاعد و قواعد اعمال و احوال ملک و دولت را به انتهاج این منهاج و سلوک این طریق مؤکد و ممهد دانسته و آلاء و نعماء ایزدی را که هر روز آثار آن ظاهر ترست و آمداد آن متظاهر از میامن و برکات آن شمرده و بین وسیلت و ذریعت، استمداد و استدامت نعم او عزوعلا کرده و مهمترین کارها به اجالت رأی در تربیت آن فرمودن و عنایت به حفظ و حواشی و اطراف آن از خلل و خطل مصروف گردانیدن شغل قضاء و حکومت است که اشتمال آن بر مصالح خلق، پوشیده نیست و منتصب در آن منصب مرموق و بر متحمل اعباء آن امانت بزرگ، جر آن کس نتواند بود که او را در خاندان علم و شریعت و سداد طریقت عرقی عریق باشد.
اتصاف. اتسام به مآثر و مفاخر دینی و دنیاوی از قد قدر او قاصر نیاید و اعتلاء رتبت او بر مراتب اتراب و اضراب اولاالباب مستنکر نماید؛ و چون گفتهاند که: معنی ظلم وضع الشی فی غیرموضعه است از قضیت این سخن لازم آید که: عدل وضع الشیء فی موضعه باشد و ما از آفریننده جلت عظمته در تنفیذ احکام، میان خاص و عام به افاضت عدل مأموریم و به سپردن کار به کاردان و رسانیدن مستحق به رتبت استحقاق و تقویت او در آن مخاطب و منسوب؛ و معلوم است که امیر آجل جلال الدین ادام الله تأییده قضاء و لایت طوس و مضافات آن را میراث دارای مستحق است و مدتی مدید به فرمان ما ملایس و مباشر آن بودست و آثار جمیل نموده و در دولت به وسایل و شوافع موروث و مکتسب متوسل و متصل است و به علم و عفاف که مقتضی و موجب تقلید امور دینی باشد متجلی و متوشح.
بر قضیت این مقدمات و سوابق صفات، رأی چنان دید که بعد از استخارات قضاء ولایت طوس به جملگی از سر طوس تا پای طوس به وی ارزانی داشتیم و این شغل بزرگ و مهم نازک بر وی مقرر فرمودیم و او را مقلد و متکلف آن گردانیدیم و زمام آن امانت جسیم ودیعت عظیم به دست شهامت و دیانت و کمال علم و عفت او دادیم و میفرمایم تا مراقبت و اتقاء جانب ایزد تعالی حلیت احوال و عهده حصول آمال خویش اسزد عاجلاً و اجلاً و استصحاب صنع لطیف و فضل عمیم او عز شأنه و عم احسانه درآنجا طلبد و مقاصد به وسیلت تقوی و ثبات قدم بر سنن هدی کند «ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون» و نصوص قرآن مجید را که: «لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید» در فصل خصومات متقدی دارد؛ و به اخبار سید المرسلین ـ صلوات الله علیه که تلو کلام رب العزه است و میگوید عز من قاتل: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا...» و مقتدی و مهتدی باشد و جملگی دقایق و رسوم آداب قضا را که از توصیف بدان مستغنی گشته است مرعی دارد و از معطنو مغمز اجتناب نماید انشاالله تعالی.