- موجودی: موجود
- مدل: 200052 - 19/1
- وزن: 0.20kg
عاشق شدن در دی ماه ، مردن به وقت شهریور
نویسنده: سیدعلی صالحی
ناشر: دارینوش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
سیدعلی صالحی در ۱ فروردین ۱۳۳۴ در روستای مَرغاب از توابع ایذه بختیاری در استان خوزستان در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد. پدر او کشاورز، شاعر و شاهنامه خوان بود؛ و در سال ۱۳۴۰ به دلیل شیوع حصبه در مرغاب همراه با خانواده به مسجد سلیمان اقامت کرده و در سال ۱۳۴۷ در همان شهر وارد دبیرستان شد. در سال ۱۳۵۳ به دلایل تنبیه و تهدید از سوی مدرسه و مقامات ترک تحصیل کرد و یک سال بعد باز به مدرسه بازگشت و دیپلم ریاضی گرفت.
در سال ۱۳۶۳ با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد «تقطیع هموار و مدرن» را مطرح کرد. سرانجام موفق میشود این روش تقطیع را همه گیر کند که تا امروز مورد قبول است. یک سال بعد «جنبش شعر گفتار» را با ساده کردن زبان شعر معرفی میکند که با آغاز دهه هفتاد به جریانی مقبول در شعر فارسی تبدیل شد.
وی در این باره گفتهاست: «ریشه شعر گفتار به گاتهای اوستا بازمیگردد. معمار نخست آن حافظ است و نیما و شاملو هم چند شعر نزدیک به این حوزه سرودهاند. اما فروغ دقیقاً یک شاعر کامل در «شعر گفتار» است. من تنها برای این حرکت «عنوانی دُرُست» یافتم و سپس در مقام تئوریسینِ مؤلف، مبانی تئوریک آن را کشف و ارائه کردم. همین!»
از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ بیش از چهار دفتر شعر سیدعلی صالحی مجوز نشر نگرفت و با واکنش تند سیدعلی صالحی رو به رو شد. یکی از این دفاتر کتاب بازسرایی عهد عتیق که شامل چهار هزار صفحه شعر میباشد. این کتاب حاصل ۱۵ سال کار و زحمت شاعر است. در ادامه نامه اعتراضی سیدعلی صالحی به این اتفاق را میخوانیم:
چرا مجوز نمیدهید…!؟
وقتی که روشنایی را مجوز نمیدهید، تاریکی بر طلوعِ نکبت… به تاخت میآید. امروز هم میگذرد، اما تاریخ با اَخمی شَداد…شما را خواهد نگریست. حقکُشی در کلمه، ذبحِ حرمتِ قلم است! در دوایرِ ممیزی، مردی هست از خود سؤال کند آفرینشِ چهار هزار صفحه شعر (اینجا بازسرایی) چه زحمتی بر صاحبِ قلم روا داشته است!؟ دوایرِ بررسی کُتب در وزارت ارشاد کتاب «عهد عتیق» مرا در محبسِ بیپاسخی… پیر کرده است.
او که این مکتوبه را به مقصد رسانده، عُمر و چشم و چراغ و حیات بر سر آن گذاشته است. «ساختن» سخت است، اما نفی و انکار و تاخیر و خشونت با زبانِ سکوت، نیاز به زحمت و خرج اندیشه ندارد. اگر «اندیشه» میگوید: «عهد عتیق» را به سرداب، خاموش کنید، یقیناً ضد اندیشه است. پانزده سال کار و کلمه و پیگیریِ پندار و خلاقیت را به خاموشخانه خوانده و پاسخ نمیدهید. چرا…!؟ بازسراییِ کتاب مقدس با تریج هیچ قبایی و قامتی… کاری نیست.
این چه لجاجتی است که رخصت به انتشار نمیدهید!؟ ما را انتظار هیچ تشویقی نبوده است، لااقل تازیانه بر زخمِ تازه نتازانید. پیش از این و طی ایام ماضی سه دفتر شعر مرا از ملاقاتِ با مردم محروم کردهاید، و این چهارمین چراغ را چرا با سنگِ هول و حسادت…!؟ ماههای مدیدی است که «عهد عتیقِ» معاصر را محبوس و بلاتکلیف بازنهادهاید.
شما حتی به نامهٔ آقای علیرضا رئیس دانا، ناشرِ این اثر و مدیر مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی نگاه پاسخ نمیدهید. تکرار میکنم: اسم کتاب «عهد عتیق» است. پانزده سال پایِ وجدانِ واژه ایستادگی کردم؛ شبانهروز…! هزاران واژه و مشتقاتِ معنایی آن ، به وحدت رسیدهاند، اما شما…
وقتی تو نیستی
من حزن هزار آسمان بی اردیبهشت را گریه می کنم
فنجانی قهوه در سایه های پسین
عاشق شدن در دی ماه
مردن به وقت شهریور
وقتی تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لای لای مادرانه تو را می طلبد
وقتی که تو نیستی
دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتن یک
وزیدن،یک واژه ،یک ماه
من فکر می کنم در غیاب تو
همه خانه های جهان خالیست
همه پنجره ها بسته است
اصلن کسی حوصله آمدن به
ایوان عصر جمعه را ندارد