- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188072 - 117/3
- وزن: 2.00kg
ظفرنامه
نویسنده: شرف الدین علی یزدی
مصحح: سیدسعید میرمحمدصادق , عبدالحسین نوایی
ناشر: کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1940
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : باز چاپ
مروری بر کتاب
ظفرنامه مهمترین یادگار خامه توانای شرف الدین علی یزدی، شاعر، نویسنده، مورخ، ریاضی دان و عارف برجسته قرن هشتم و نهم هجری است. موضوع این اثر که در یک مقدمه، دو فصل و یک خاتمه به نثر فنی و به تقلید از تاریخ جهان گشای جوینی فراهم آمده است، احوال و فتوحات تیمور تا مرگ او و جانشینانش تا زمان شاهرخ و ابراهیم سلطان می باشد.
با ورود تیمور به ایران و ایجاد سلسلة تیموری، به دلیل علاقة خاصی که او به ثبت تاریخ، به ویژه اقدامات خود داشت، نوعی تاریخنگاری در بین مورخین این عصر رواج یافت که به شرح حال تیمور و اعمال او میپرداخت. یکی از این متون ارزشمند تاریخی کتاب حاضر میباشد که متضمن اطلاعات عمدهای دربارة دورة تیموری (سدة نهم هجری) است.
شرف الدین علی یزدی با گردآوری همة آثار عصر تیمور و اسناد و مدارک مرتبط با آن در سال 828 ه . ق در شیراز به تالیف این اثر پرداخته است. وی خلاصۀ بسیاری از فرمانها، نامهها، و پیمانها و حتی سخنان تیمور را در کتاب گنجانده و همچنین تمامی جزئیات سفرهای تیمور همچون تعیین راهها، بیان مقادیر و مسافتها و شهرها را شرح داده است. از دیگر ویژگیهای تاریخنگاری شرفالدین علی یزدی، تطبیق برخی رویدادها با اوضاع فلکی است. مطالب کتاب با معرفی دیگر آثار نویسنده و همچنین مقدمهای دربارة پیامبران و ذکر طبقه و تبار مغول و تاتار و فرمانروایان مغولی آغاز میشود. سپس اقدامات و لشکرکشیهای تیمور از زمان قدرتگیری در آسیای مرکزی تا ورود به هند و ایران و مرگ وی را دربرمیگیرد.
از حکم تقدیر آسمانی که مجاری امور عالم آشکار و نهانی، مطلقاً بر آن مترتب است، امیرزاده، میرانشاه، در پائیز سنه ثمان و تسعین و سبعمائه، ... در حوالی خوی، به قرب مزار ... نخجیریان، نشاط شکار فرموده بود؛ و در اثنای تک و تاز، به قوچی بازخورد و از فراز زین دوتو گشته ... شاهزاده ای که مانند او شهسواری در روی زمین کم افتد، به سر و گردن بر زمین افتاد؛ و از شدت آن سقطه زمانی نیک، از خود برفت.
غریو از نهاد امرا و ارکان دولت برآمد؛ و لشکر ... جمع آمده، در قلق و اضطراب افتادند. تا بعد از دیر وقت، اندک حرکتی کرد؛ و فی الجمله، اثر حیات در او پیدا شد؛ و تا سه شبانه روزش، چند نوبت، غش طاری گشت؛ و طبیبی که متصدی اصلاح بود، موجب فساد آمد؛ و به سهو یا به عمد، که مظنه آن هم بود، در معالجه خطا کرد....
ظفرنامه به قلم شرف الدین علی یزدی ملقب به «مخدوم» و متخلص به «شرف»، در باب تیمور و منسوبین اوست. این اثر در ۸۲۸ ه. ق به امر میرزا ابراهیم سلطان بن شاهرخ در شیراز وقوع یافت و چهار سال صرف آن شد؛ ظفرنامه شرف الدین درواقع، بازنگاری سرگذشت تیمور است که نخستین بار «نظام شاهی» در «ظفرنامه» خود، آن را نگاشته است.
شرف الدین در بازنگاری، نثر خود را مزین و مصنوع و آمیخته با ابیاتی آورده سروده خویش و این نوع نگارش، اهل سخن قرون نهم و دهم را خوش آمده چنان که آن را به عنوان نمونه اعلای فصاحت و بلاغت، شناخته اند، اما از این قصه که بگذریم شیوه روایت او، شیوه «جزء نگارانه» است و گرچه «صناعت»، به بخشی از این «جزءنگاری» لطمه وارد آورده با این همه، «روایت» در بزنگاه های خود، مسیری را پیموده که «شرح صحنه» در آن به عینه آمده و مخاطب، با «حال و هوا»ی متن، یگانه می شود.
«از آسیب چشم زخم، بعد از وقوع آن حادثه، چنان شد که اکثر افعال و اقوال او، از نهج صواب انحراف داشت. گاه از مجرد توهمی، خون یکی هدر ساختی؛ و گاه به راه اسراف و اتلاف، گنجی بپرداختی و به تخریب عمارات امر می فرمود؛ و بسی کارها را که نه درخور چنان سروری بود، ارتکاب می نمود ... و از تبعات تغییر دماغ شاهزاده آن بود که، طبعش به کلی مایل عیش و عشرت شد؛ و اکثر اوقات به شرب خمر و لعب نرد مشغول بود؛ و این نیز موجب آن گشت که امور نامناسب از او صدور می یافت.
روزی در اثنای گفت وگو با حرم محترمش، خانزاده دشنامی تهمت آمیز به او داد. خدر معلا، از آن معنی، بیش از حد به تنگ آمد؛ و در تفتیش و منشا آن افترا محکم بایستاد؛ و در آن قضیه، خرمن حیات جمعی از مرد و زن به آتش غیرت آن بانوی رفیع مقدار بسوخت...
در این سطور می توان آن ساز و کار داستانی را درک کرد که معمول، آن باشد که در متون متاخر، به جست آن برآییم. ذکر بر زمین خوردن شهزاده و تغییر رفتار و باقی قضایا، «توضیح» نیست «توصیف» است گیرم «توصیفی» که «سرعت» دارد و «نمای بلند» را اختیار کرده ...
«ظفرنامه» کمتر البته به «نمای درشت» متمایل شده؛ و «نمای بلند» نیز از لحاظ «زمان» در آن طولانی است. اگر با نگاه امروزین، از این «متن» سراغ گیریم البته «زیادت» زیاده دارد و اطناب؛ «صناعت» متن را متضرر کرده در معامله روایت و اگر نمی بود خدا داند که «ظفرنامه» به همان «اوستادی» که در ذکر سقوط شهزاده به خرج داد شرف الدین، به چه «مقام» می رسید که افسوس! «مولانا محمد قهستانی ... و استاد قطب الدین نایی، و حبیب عودی، و عبدالمومن گوینده، که هر یک در فن موسیقی یگانه روزگار و سرآمده ادوار بودند، همه را بگرفتند؛ و چون به پای دار آوردند، به حکم کما تعیشون، تموتون، مولانا محمد، به عادت مطایبه و ظرافت، به استاد قطب الدین گفت که: «خدمت استاد، در جمیع حالات، مقدم و پیشوای ما بوده، در این مقام نیز، همان رسم مرعی می باید داشت» و جلاد، اول قطب الدین نایی را ریسمان در پای انداخته، به دار برکشید ...