- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 166668 - 83/1
- وزن: 0.60kg
طرح سری مداخله در آبادان
نویسنده: جیمز کیبل
مترجم: جمشید زنگنه
ناشر: روزنه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 272
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1377 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
استراتژی سیاسی - نظامی انگلیس در واکنش به ملی شدن صنعت نفت ایران ...
این کتاب موضوع ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۲ را از دیدگاهها و خواستگاه های غرب، بویژه انگلیس که تنها سود برنده آن منبع سرشار نفت بود، به بررسی مینهد. البته باید یادآور شد که دیدگاه غرب از آن جهت بسیار مهم و درخور ژرفنگری است که دقیقاً چگونگی برخورد با این مسأله را با آن روی سکه به نمایش میگذارد. یعنی بریتانیا برای حفظ چنین گنج بادآوردی به چه سیاست ها و اقدام هایی روی آورده و یا دست یازیده، و چرا نتوانست به آنچه که خواستار و پیجوی آن بود، دست یابد.
وضعیت جهانی بریتانیای پس از جنگ دوم جهانی، توان رزمی نیروهای آن کشور برای هرگونه درگیری در خاورزمین، دیدگاه، برداشتها و سیاست جهانی دولت آمریکا در زمان ترومن و سپس آیزنهاور (بویژه زمانی که پدیده نوخاسته جنگ سرد وارد معادله های سیاسی، استراتژیکی و نظامی جهانی شده و جهان را دو قطبی کرده بود) دراینباره، وضعیت و مقام انگلیس در بازی جهان پس از جنگ، و سرانجام وضع داخلی کابینه بریتانیا و دستگاه تصمیمگیری آن به بررسی گذاشته شده است. همچنین اندکی نیز درباره کردار، رفتار و سیاست شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران و در برابر ایرانیان سخن به میان آورده است.
در سال ۱۹۵۱ بریتانیا دچار تهیدستی بوده و نیروهای مسلح آن با نابسامانی روبرو شده بودند، ولی بریتانیا هنوز هم یک دارایی مهم داشت: نفت ایران که انگلیسیها آن را کشف و مورد بهرهبرداری قرار داده بودند. دولت جدید ایران به رهبری مصدق که ملیگرایی سرسخت بود، میخواست نفت در اختیار ایران باشد. نیروهای بریتانیایی برای تصرف نظامی پالایشگاه آبادان، یعنی بزرگترین پالایشگاه جهان، به صف آرایی پرداختند و بر پایه طرح باکنیر (Buccaneer) - یعنی همان طرح سری - نیروهای مذکور میباید ظرف سه ساعت از دریافت دستور، وارد عمل میشدند. موضوع اصلی این کتاب آن است که دولت انگلیس چه طرحی در سر داشت، و چرا پس از ماهها بیتصمیمی و تحت فشار شدید آمریکا، بر آن شد که اجرای طرح نظامی را کنار بگذارد.
شاید صلاح در این بود، زیرا نیروهای انگلیسی از مدتی پیش درگیر نبرد در کره و مالایا بودند - ولی چرچیل میگفت که دولت اتلی در جایی که میتوانست با یک آتشباری خشمآلود، این مسأله را به سود خود پایان بخشد، از آبادان پا به فرار گذاشت؛ حق با کدامیک بود، چرچیل یا اتلی؟ البته دیدگاه چرچیل نشانه خود بزرگبینی و سادهانگاری موضوع و دست کم گرفتن توان و میهن پرستی ایرانیان است که نیاز به پاسخگویی هم ندارد.
تنها به این بسنده میکنیم که بگوییم رویداد سال ۱۹۵۶ آبراه سوئز نشان داد با این که کشور مصر از دیدگاه سرزمینی و نظامی - استراتژیکی در موقعیت پایینتری نسبت به ایران قرار داشت، و با آنکه بریتانیا در آن کشور پایگاه نظامی داشت و با همدستی فرانسه و یک دولت محلی - یعنی اسرائیل - دست به اقدام نظامی زد، با ناکامی روبرو شد؛ زیرا معادلههای نظامی نوینی پس از جنگ دوم جهانی بر جهان فرمانروا شده بود و آمریکا و شوروی در نقش دو ابرقدرت پا به آوردگاه سیاسی جهان گذاشته، و بریتانیا و فرانسه به قدرتهای درجه دوم تبدیل شده بودند، ولی انگلیس همچنان در قالب استعماری گذشته به جهان می نگریست، و بر آن بود که به سلطهگری خود بر دیگر ملتها یا منابع آنها با همان شرایط بهرهکشانه گذشته، ادامه دهد.