- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179083 - 101/4
- وزن: 0.20kg
طبقه کارگر و روند انقلاب جهانی
نویسنده: و. زاگلادین , ا. گالکین , تو تیموفیف
مترجم: ا. پویا
ناشر: ابوریحان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 178
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
انقلاب جهانی یا World revolution مفهوم مارکسیستی است که به سرنگونی نظام سرمایهداری در همه کشورها از طریق عمل انقلاب آگاهانه توسط طبقه کارگر سازمان یافته اشاره دارد. این انقلاب لزوماً نمیبایست بطور همزمان رخ دهد، اما مهم مکان و زمانی است که شرایط محلی محیاست تا یک حزب انقلابی بتواند با موفقیت مالکیت بورژوازی و قانون را عوض کند، و یک دولت سوسیالیستی برپایه مالکیت عموم بر ابزار تولید را منصوب کند.
کارگران صنعتی در دهه ۱۸۴۰ تعدادی کوچکی از نفوس اروپا را احتوا می کرد و درانگلستان پیشترنسبت به سایرنقاط اروپا بود .در سال ۱۸۳۷ ترسایی سیسموندی کلمه پرولتر را به کارگران اطلاق نمود. کارل مارکس نیز کارگررا با مفهوم « پرولتر » در سال ۱۸۴۳ در اثر خود « درآمدی به نقد فلسفه حق هگل » به کار برده است. پرولتاریا از لحاظ نظریه مارکس درجامعه سرمایه داری بیانگر « کارجمعی » و منافع اکثریت جامعه است . برای این که تمام اقشار زحمتکش درکار مزدی چه درگستره خدمات اجتماعی و توزیع آن مصروف اند ودرجایگاه معینی اقتصادی قرار دارند، درجامعه همه گروه ها و طبقات دارای منافع مشترک هستند، بعضی آنها اکثریت هستند، بعضی اقلیت ، طبقه کارگر اکثریت بوده که درکنار زحمتکشان و سایر گروه های اجتماعی قرار دارند. گروهی اقلیت آنهایی که مناسبات تولیدی را دردست دارند وچرخ آنرا برای تامین منافع طبقاتی خویش تحت کنترول درآورده و از زحمتکشی گروهی اکثریت جامعه استفاده برده و درتولید مستقیم سهم نداشته اما درکسب درآمد وسود درصف اول قرار داشته که سایرین را استثمار می نماید ، این ها طبقات سرمایه دار و اشرافیون فیودال هستند .
نخستین جنبش اتحادیه کارگران درانگلستان بوجود آمد که تازه « چارتیست ها » به فعالیت سیاسی خود آغاز کرده ومتاثر از آرمان های سوسیالیستی بودند، این آرمان درتشکل نخستین نطفه های اتحادیه های کارگری ، ازآزادی انسان و عدالت اجتماعی دفاع می نمود.درآن وقت این مفکوره بین کارگران زمزمه می شد وتاکید داشتند که کارگران قادربه دفاع از منافع و دستاوردهای مبارزه خودهستند ومی توانند که خودشان را ازقید استثمار آزاد کنند. این نظریه ها بعداً درسال ۱۸۷۰ ترسایی بازهم درمیان سوسیالیتس ها وانارشیست ها بعد ازکمون پاریس مطرح شد که کارگران می توانند با مبارزه طبقاتی خود جامعه را از بند ستم واستثمار آزاد نماید. مارکس درسال ۱۸۴۷ که برای مدت کوتاهی درلندن بسر می بر د، درمقاله های ۱۸۴۹ ترسایی خود تکرارکرد: « که پرولتاریای انقلابی در کار رها سازی خویش است، و به یاری هیچ کس ، جز نیروی خودش نیازمند نیست.» همچنان گفته است : « جنبش کارگران همان جنبش خود اگاه ومستقل اکثریت جامعه، به سود اکثریت است.»
مارکس از سال ۱۸۴۴ ترسایی به هسته های اولیه اتحادیه های کارگری انگلستان از زبان انگلس آشنا شد و بعداً درسال ۱۸۵۰ مارکس از نزدیک با اتحادیه های انگلیسی معرفی پیدا کرد و برای آنها رهنمودهای در رابطه به راه اندازی اعتصاب ها و نقش اتحادیه ها وخواست آنها تهیه نمود. مارکس از آن زمان به بعد در تمام نوشته ها وآثار خویش از نقش اتحادیه ها وجنبش کارگری در رابطه مبارزه های منظم و سازمانی آنها توضیح های مفصلی ارایه داشته که سرمشق مبارزات این اتحادیه قرارگرفته است.
جنبش های انقلابی طبقه کارگر درسال های ۱۸۴۸ و۱۸۴۹ ترسایی که از فرانسه آغاز یافت ؛ سپس درسایر کشورهای اروپایی وازجمله المان ، اتریش، چک ، پولند، هنگری و ایتالیا دامنه آن گسترش یافته وجهانی شد. این انقلاب ها برای ازبین بردن نظام های استبدادی سرمایه داری وفیودالی اشرافی به پای خیستند و تغییر برزگی اجتماعی و سیاسی را خواستار بودند. درآنوقت درعده از کشورهای اروپایی هنوز نطام فرسوده خان وخان بازی و فیودالی واشرافی بزرگ مسلط بود وجنبش ملی کارگری برای محو آن قیام نموده بودند. قیام ۱۸۴۸ کارگران فرانسه نخستین انقلاب کارگری وجنگ میان پرولتاریا با بورواژی بود که متاسفانه با وحشی گیر نظام استبداد سرمایه داری سرکوب گردید.
این قیام درس بزرگی برای سایر اقشار زحمت کش کشور فرانسه شد ، در ک کردند، یگانه نیروی مدافع راستین آنها طبقه کارگراست که از حق شان دفاع می نمایند و بر شالوده این امرجنبش طبقه کارگردرمیان جامعه از اتوریته بالای برخوردارگردید. دوهمین حادثه بزرگ که در تاریخ جنبش کارگری جهانی از اهمیت والا برخوردار است، قیام کارگران فرانسه درمارچ ۱۸۷۱ ترسایی درفرانسه بود که بنام « کمون پاریس » مشهور است، می باشد؛ کمون پاریس برای ۷۲ روز قدرت درفرانسه به دست داشت و اولین حکومت کارگری درجهان بود؛.بیرق کمون بیرق جهانی همه نیروهای بزرگ کارگران جهان شده بود. کمون پاریس با تغییرعظیم اجتماعی و سیاسی با انحلال تشکیل نظام عسکری ، لغو کار اجباری، جدای دین وکلیسا از دولت ،ازبین بردن بودیجه مالی مذهبی از بودجه دولت و مصادره اموال کلیسا ، ازبین بردن وسوختاندن « کیوتین » که ابزار اعدام وجنایت بود، مبارزه علیه بیروکراسی ، ازبین بردن جرایم مالی سنگین وآموزش رایگان بود که این تغییر وتحول پایه های نظام استبدادی واستثماری بوروژوازی را به لرزه درآورده ، درقصد از بین بردن این نظام شد و آنرا با وحشی ترین عمال ضد بشری سرکوب و نابود ساخت. چنانچه مارکس دراین مورد گفته است:« پاریس کارگری وکمون اش برای همیشه به عنوان پیشگام جامعه نوین درخاطره ها خواهد ماند ویاد جان باخته گانش با عشق واحترام درقلب بزرگ طبقه کارگر جاودانه خواهد ماند.»