- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 168390 - 66/3
- وزن: 0.30kg
صلیب گچی
نویسنده: برتولت برشت
مترجم: سیاوش
ناشر: گام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 40
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ روی جلد زدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
صلیب گچی ؛ نمایشنامهی تکپردهای از بیستوچهار نمایشنامهی تکپردهای مجموعهی «ترس و نکبت رایش سوم» میباشند. «برتولت برشت» این نمایشنامهها را میان سالهای 1935 تا 1939 در دانمارک و هنگامی که در تبعید به سر میبرد نوشته است. برای اولین بار، این خودِ برشت بوده است که تعدادی از این نمایشنامه ها را در سال 1937 یا 1938 در پاریس به روی صحنه میبرد.
از آنجا
خیانتکارانند که می آیند
برای همسایه چاله کنده
و می دانند که مردم می دانند.
مشوش، در خواب و بی خوابی:
خیابان فراموش نمی کند
و دنیا به آخر نرسیده.
شهر برسلاو، ۱۹۳۳. آپارتمان یک خورده بورژوا. یک زن و یک مرد پشت در ایستاده اند و گوش می دهند. رنگ و روی آنها پریده است.
زن: مثل اینکه رفتند پایین.
مرد: هنوز نه.
زن: آنها نرده های پله را شکستند. بی هوش شده بود. دیدی چطور او را از توی خانه بیرون کشیدند؟
مرد: من فقط گفتم که صدای رادیویی که ایستگاه خارجی را گرفته بود از اینجا نبود.
زن: تو فقط این را نگفتی.
مرد: من چیز دیگری نگفتم.
زن: این جور به من نگاه نکن. اگر چیز دیگری نگفتی، پس نگفتی.
مرد: من هم همین را می گویم.
زن: پس چرا نمی روی به کلانتری بگویی که آنها روز یکشنبه مهمان نداشته اند؟
مرد: من نمی روم، آنها مثل حیوان می مانند، ندیدی که با او چه کردند؟
زن: حقش بود. چرا وارد سیاست می شود.
مرد: با این وجود حقش نبود که کتش را اینجوری پاره کنند. آن هم با این وضعی که مردم دارند.
زن: کت که اهمیتی ندارد.
مرد: با وجود این، نباید پاره اش می کردند.