- موجودی: موجود
- مدل: 191898 - 67/4
- وزن: 0.70kg
صعود محمدرضا شاه به قدرت
نویسنده: شمس الدین امیرعلائی
ناشر: دهخدا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 419
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1361 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور - اسناد
یا شکوفایی دیکتاتوری
من از مرگ نمي ترسم. روزي روي پله هاي دانشگاه تهران به او (فخرآرائي) برخورد كردم من نمي توانستم از چنگ او رهايي يابم مع الوصف موفق شدم چرا؟ زيرا خود را نباختم. به خاطر دارم كه در آن موقع همه چيز را مد نظر داشتم و با روشن بيني و وقوف كامل همه چيز را مي سنجيدم به طوري كه هنوز امروز تعجب مي كنم. مثلا با اينكه تمام توجهم را به سوي فخرآرائي معطوف مي داشتم از گوشه چشم مي ديدم كه يكي از افسران من زير اتومبيل خود را مخفي كرده بود و از كثرت ترس چهره اش سفيد شده بود و رنگش پريده بود. من اخلاقا و از نظر خيرخواهي نام او را نمي برم ولي فورا تصفيه شد و از كار بركنار گرديد...
این کتاب که به طرفداری از رژیم دیکتاتوری محمد رضا شاه نوشته شده و از برداشت آن این مسئله بخوبی حس میشود، با وجود جانبداری، حقایقی نیز از خلال سطور خودنمایی می کند که میرساند نویسنده در عین طرفداری ، خواسته است میل باطنی خود را به افشا حقایق ظاهر کند ، زیرا باید معتقد بود که آفتاب زیر ابرهای پرده پوشی باقی نمی ماند و برای همیشه افق تاریک نخواهد ماند، و نور حقیقت بالاخره ساطع خواهد شد و مجالی به ابهام و محو آثار گذشته و واقعیات تاریخی نمی دهد.
باید در اینجا اضافه کنم که نویسنده سعی کرده است حتی المقدور نوشته های خود را به مدرک و اسناد متکی نماید و مآخذ متعددی اعم از جراید خارجی، کتابها، گفته های اشخاص معتمد ، و گفته ها و مصاحبات و نوشته های خود شاه استفاده نموده که در ذیل صفحات راجع به هر مطلبی که عنوان کرده است، مندرج می باشد. ژراژ دو ویلیه از نویسندگان زبردست فرانسه است و در آن کشور شهرت به سزایی دارد...
دکتر شمس الدین امیر علائی دهخدا در کتاب صعود محمدرضا شاه به قدرت یا شکوفایی دیکتاتوری به فشارهای عصبی شاه در زمان کودتای 28 مرداد اشاره میکند.در حوادث منجر به کودتای 28 مرداد 1332 شاه تحت فشار اعصاب قرار گرفته بود و هر شب دوای خواب می خورد. موهای سفید در شقیقه هایش ظاهر شده بود. نمی توانست غذا بخورد. شصت سیگار در روز می کشید دائما دست هایش می لرزید . حقیقت این بود که نمی دانست چه تصمیمی بگیرد. منزوی شده بود و هیچ راهنمایی برای درست فکر کردن نداشت. به اطرافیانش اعتماد نداشت.