- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 147662 - 66/3
- وزن: 0.60kg
صبح جوانی ما
نویسنده: ساتم الغ زاده
مترجم: شهاب الدین فرخ یار
ناشر: نشر نی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 584
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
قصه های تاجیکی
برای یک ایرانی 50 ساله یا مسن تر، خواندن صبح جوانی ما پیش از هر چیز یادآور ایام کودکی و نوجوانی خودش با دوست و آشنایی دیگر است که خاطراتش را با آن مرور می کند . در ابتدای کار، بعضی کلمات ناآشنا می نماید و صذف افعال عجیب و غریب به نظرمی رسد . البته اگر همزبانی از اهالی فرارود آن را برایت می خواند ، شاید جز کلماتی اندک چیزی نمی فهمیدی .اما اکنون که خود آن را می خوانی ، در نتیجه جاذبه های زبانی اش ، لهجه ات به سرعت به لهجه افغانی یا تاجیکی متمایل می شود .
این رمان علاوه بر جذابیت داستانی و برانگیختن حس خویشاوندی در سرگذشتی مصیبت باز و غم انگیز، تو را با نام ها ، افعال ، اصطلاحات ، ترکیبات و مفاهیمی رو به رو می کند که در عین غربت ، آشنا و مفهوم اند و هر چه در خواندن صبح جوانی ما پیش میروی، احساس میکنی یکی از دوستان دوران بچهگیات (اگر پدری یا مادری) یا یکی از دوستان قدیمی پدر یا مادرت (اگر جوانی) قصهٔ یک زندگی واقعی را بازمیگوید که روایتهای دیگری از آن را قبلاً شنیده یا خواندهای....
رمان حاضر، از جمله آثار آغازین ساتم الغزاده است و به دوران ادبیات رئالیسم سوسیالیستی تعلق دارد، ادبیاتی که قرار است آرمانها و باورهای انقلابیون سرخ را در لباس سخنان مردم کوچه و بازار و مسائل آنها باز نمایاند.... او از دورانی سخن میگوید که از باورهای دینی مردم جز پوستهای سرشار از خرافه پرستی باقی نمانده است و فقر اقتصادی ناشی از حاکمیت امیران مستبد در کنار سردمداران تزویر راهی جز استقبال از آیین تازهای که با ظاهر عدالت پیش آمده است، برای مردم باقی نمیگذارد. عدالتی که بعدها به دلیل قربانی کردن آزادی، خود دروغ از آب درمیآید و سرانجام به همان راهی میرود که استنباط مرتجعانه و مستبدانه از دین پیش از این به آن راه رفته بود....
صبح جوانی ما، به ظاهر سرگذشت خود الغزاده است که او را با نام "صابر" در میان امواج سهمگین حوادثی که بر کودکی خردسال میرود، درمییابیم، این امواج چنان سهمگین است که بعید مینماید کسی، آن هم کودکی بیپناه، به تنهایی توان رهایی از آن را داشته باشد والغزاده با ذکاوت هر چه تمامتر، همه جا حضور دایمی اما نه همیشه آشکار روسهای سرخ را که منجی مردم فقیر و درماندهی مردم فرا رود معرفی شدهاند، نشان میدهد بیآن که این احساس به خواننده دست دهد که این حضور منجی گونه سرشار از بار تبلیغاتی غیر مستقیمی در جهت حاکمیت روسهای بیگانه است گروهی از منتقدان برآنند که "صبح جوانی ما" که با نگاه به "یادداشتهای عینی" نگاشته شده است، نه سرگذشت واقعی خود والغزاده که مجموعهی مصیبتهای رفته بر کسان متعددی است که او به چشم خویش از نزدیک دیده است و همه را در شرح حال خود و قهرمان اصلی این اثر، "صابر" گنجانده تا خواننده به همهی وجوه زندگی در آن دوران و میزان فقر و فلاکت و عقبماندگی مردم آگاهی یابد...