- موجودی: موجود
- مدل: 197211 - 13/9
- وزن: 0.60kg
شینا
نویسنده: ماندا معینی (مودب پور)
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 343
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
تو کتابخونه دانشگاه نشسته بودم و داشتم در مورد تحقیقم مطالعه می کردم که پریسا اومد سر میزم و آروم گفت : شینا ، یه دقیقه بیا بیرون . چی شده ؟بچه ها بیرون واستادن . باشه برای بعد باید چند تا چیز رو پیدا کنم .
گفت :
حالا بلند شو بیا ! بعدا به این چیزا می رسی !« دیدم اگه بلند نشم ، انقدر حرف می زنه تا نظم کتابخونه رو مختل بکنه !
بلند شدم و باهاش از کتابخونه اومدم بیرون که دیدم بچه های کلاس ، یه خرده اون طرف تر ، دور هم جمع شدن . دو تایی رفتیم پیش شون که خسرو تا منو دید یه سوت کشید و گفت »تو مانکنی یا دانشجو ؟ ! خیلی امروز خوشکل شدی ! «ازش تشکر کردم که مهرداد گفت »شینا برای امشب بلیط گرفتیم . توام می آی ؟
«من با مادرم و بعضی از اقوام تو یکی از شهرهای کالیفرنیای آمریکا زندگی می کردیم . مادرم پزشک بود و من وقتی خیلی کوچک بودم از پدرم جدا شده بود و با من به آمریکا اومده بود .سال سوم دانشگاه رشته معماری بودم و حدودا سیزده چهارده سال می شد که ایران رو ندیده بودم .
آخرین باری که برگشتم ایران ، تقریبا شش هفت سالم بود و فقط به مدت چند هفته برای دیدن اقوام در ایران ماندیم »بلیط چی ! کنسرت ابی ! چیزی نمونده ...