- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 182426 - 11/4
- وزن: 0.40kg
شیشه
نویسنده: سیلویا پلات
مترجم: گلی امامی
ناشر: نیل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 229
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1352 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ، نایلون سلفون کتاب در قسمت عطف پوسته زده
مروری بر کتاب
... آن روز صبح کوشیده بودم خودم را حلقه آویز کنم . به محض اینکه مادرم رفت سر کار , کمربند ابریشمی ربدشامبرش را برداشتم و در نور قرمز رنگ اتاق خواب مشغول گره زدن آن شدم که مرتب بالا و پایین میسرید . مدت زیادی طول کشید تا بتوانم این کار را به انجام برسانم , چون گره زدنم خوب نبود و اصلا بلد نبودم یک گره درست و حسابی بزنم . بعد مدتی گشتم تا جایی را برای نصب کردن طناب پیدا کنم .
اشکال این بود که سقف خانه ی ما مناسب نبود . سقف ها همه پایین بودند , سفید با گچکاری صاف و بدون آویز چراغ , حلقه یا چیز دیگری .
پس از مدتی به دور خانه با کمربند ابریشمی به دور گردنم مثل یک دم گربه ی زرد , و پیدا نکردن جایی که آن را ببندم , روی لبه ی تخت مادرم نشستم و کوشیدم کمربند را با دست بکشم . ولی هر بار آن را محکم میکشیدم , حس میکردم گوش هایم نزدیک است بترکد و آبشاری از خون به صورتم هجوم می آورد , آنگاه دستم شل میشد , کمربند را رها میکردم و دوباره حالم عادی میشد ....
این کتاب یک رمان است که بر اساس حوادث اولیه زندگیِ نویسنده نوشته شده و ابتدا به سال 1963 با نام مستعار ویکتوریا لوکاس در انگلستان به چاپ رسیده است. «سیلویا پلات» پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه هنگاهی که برنده مسابقه سردبیری مدعو مجله ”مادموازل“ شد، به مدت یک ماه به نیویورک رفت تا در دفتر بسیار مدرن مجله مشغول به کار شود. وی به عنوان دختری زیبا، بسیار با استعداد و اندیشمند که به آرامی نیز درهم میشکست، به میان زندگی مرفه عدهای افکنده میشود، سردبیری یکی از اشرافیترین مجلات مد آمریکا را بر عهده میگیرد و در ضیافتهای پرزرق و برق شرکت میکند و آنگاه که از نیویورک راهی خانهاش میشود، ناگاه به خود میآید و به کاویدن درون خویش میپردازد.
وی در همین ایام در زیرزمین خانهاش مخفی شد و بیش از ده قرص خوابآور را یکجا بلعید. پس از مدتی او را یافتند و به درمانش پرداختند و در یک آسایشگاه روانی بستری کردند. سیلویا در رمان شیشه به بازسازی این دوره از زندگیش پرداخته است.