- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 175860 - 57/1
- وزن: 1.50kg
شیربان
نویسنده: زیزو کوردر
مترجم: مهرداد تویسرکانی
ناشر: قدیانی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1283
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1393 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
هیچکس نمیتواند بگوید که در آینده، دقیقا چه چیزهایی رخ خواهد داد، اما میتوانیم بگوییم که چه چیزهایی رخ نخواهد داد. به عنوان مثال: مطمئن نیستم کسی بتواند به زبان گربهای صحبت کند اما مطمئن نیستم که هیچکس هم نتواند...
کتاب حاضر، رمانی است تخیلی که با زبانی ساده و روان و اتفاقات پر از هیجان برای نوجوانان نگاشته شده است. این رمان داستان کودکی به نام «چارلی» را روایت می کند که در یک جهش ژنتیکی زبان شیرها و گربه ها را می فهمد و با آن ها صحبت می کند.
... عصر یک روز مامان «چارلی» بالای نردبان با گیاهان روی دیوار حیاط پشت منزل کاری انجام می داد. «چارلی» نمی دانست او چه می کند، برایش هم مهم نبود. تا اینکه نردبان روی زمین افتاد و مادرش چهاردست وپا روی آن افتاده بود ...
بوریسشاه که ظاهرا وضعیت او را درک کرده بود، گفت: وقت ناهاره! چطوره به صورت غذا نگاهی بیاندازیم؟ و ادوارد را صدا کرد. صورت غذا با حروف طلایی روی یک قطعه مقوای سفید ضخیم چاپ شده بود و عبارت بود از خوراک صدف، سوپ لاکپشت، خوراک سم آهو، خوراک لابستر در ژله آبگوشت و برای دسر هم بستنی که در ظرفهایی به شکل واگن قطار و از جنس آبنبات ترش و نوقا سرو میشد...
لودیو به شیرهایی که ته قایقش نشسته بودند، نگاهی انداخت و حالتی از حیرت و محبت بر چهرهاش نشست. چارلی با گرمی به او لبخند زد. ظاهرا شیرها هم همینطور. شیر جوان که میخواست حرفهای کلودیو را بشنود، سعی میکرد یواشکی به جلو قایق بیاید. چارلی طوری نگاهش کرد که یعنی: جلب توجه نکن! شیر جوان فقط نوک زبانش را برای او بیرون آورد و گفت: خوب، معلومه! جای تو که خوبه! اما من هم دلم میخواد اون شیر ششبال رو ببینم!
...ماگدالن از شدت نگرانی، لپش را میجوید. البته عاقلانهترین کار این بود که «آنبا» تنها به جزیره برود و او را با خود نبرد، چون ممکن بود جاسوسهای اتحادیه آنجا باشند و گزارش بدهند که مردی سیاهپوست و زنی سرخمو را با هم دیدهاند. با این حال دلش راضی نمیشد شوهرش را تنها بگذارد. از شدت ناراحتی مشتش را بست و ناخنهایش را در کف دستش فرو کرد...