- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 180338 - 84/5
- وزن: 0.30kg
شیراز در روزگار حافظ
نویسنده: جان لیمبرت
مترجم: همایون صنعتی زاده
ناشر: موسسه فرهنگی و پژوهشی دانشنامه فارس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 225
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ نوشته تقدیمی دارد
مروری بر کتاب
مصور
شکوهمندی شهر ایرانی در قرون وسطی
امروزه مردم بسياري در سراسر جهان با نام حافظ شيرازي آشنا هستند و کتاب وي نيز به بسياري از زبانها ترجمه شده است. حافظ چنانچه در کتاب خود نشان ميدهد علاقهي فراواني به شيراز داشته و همواره در ستايش شيراز و خوبان آن سخن گفته است، آنگونه که همهي ما شيراز را شهر گل و بلبل، شهر شعر و عشق ميدانيم.
ولي آيا به راستي حافظ در چنين دورهاي از آرامش ميزيسته و شعر و غزلهاي او حاصل از آرامش آن دوران است؟ کتاب حاضر چشماندازي است به زمينهي غزليات حافظ در دوراني شگفتانگيز و گوناگون شيراز در سدهي هفتم هجري (14 م)؛ ضمن آن که به تاريخ شيراز، جغرافياي شهري و تشکيلات اداري آن در دورهي حافظ و نيز به جامعه و اقتصاد شيراز اشاره شده و نشان داده ميشود که حافظ در بحبوحهي محاصرهها و دست به دست شدن حکومت و خشونت اراذل و اوباش و زد و خوردهاي سلسلههاي مدعي حکومت که در سدهي هشتم هجري در شيراز بيداد ميکردند، مجموعهاي از غزل آفريد که هرگز همانند آن يافت نميشود.
نویسنده برای بازسازی اجتماع آن دوران ، ۳ گونه مأخذ از منابع موجود را مورد استفاده قرار داده است.
۱)تاریخ های آن روزگار، زندگینامه های اولیا و صاحبان کرامت که در آن ایام در شیراز به سر برده بودند .
۲)شرح هایی که سیاحان و جغرافی دانان نوشته بودند .
۳)اطلاعات برگرفته از شعرها ؛ این ها شامل اشعار خود حافظ و یا سروده های دیگر شاعران شیرازی هم عصرش بود که همانند حافظ شهرت نداشتند و با آن که شعر کلاسیک فارسی ندرتا به رویداد های تاریخی و یا شرایط اجتماعی می پردازد.
بخش جدایی ناپذیر از روحیه ی ایران و ایرانی بود . جان لیمبرت این کتاب را درقالب ۷ فصل در۲۱۷ صفحه به پایان برده است و به تاریخ شیراز از بنیادگذاری آن در سده ی اول ظهور اسلام تا استیلای تیمورلنگ در پایان سده ی هشتم پرداخته است . به این صورت که شیراز در اوایل عمر، آبادی دورافتاده ای بوده که تنها امتیازش همجواری با شهراستخر بود اما دیری نپایید که با خدمات آل بویه مرکز پررونق علم و زیارت شد .
ریچارد فرای معتقد است که « از رونق افتادن استخر و رونق یافتن شیراز از زمانی آغاز شد که جمع کثیری از زرتشتیان فارس به اسلام گرویدند . » اما این رونق به سبب وجود قبایل و طوایف یاغی وگردن کش همیشه آسیب پذیر بود و فرمان روایی منسجم چون سلغریان را می طلبید که با سیاست های خردمندانه ایی مبتنی بر اطاعت از نیروهای قوی تر ترک یا مغول شهر را هم از دیدگاه مادی و هم ازنظر معنوی و اجتماعی ، علی رغم نا آرامی آن دوره حفظ کند . اما بعد از این اثبات ها حافظ در دهه ی دوم زندگی خود شاهد خشونت های بعد از فروپاشی حکومت مغولان و جانشینان آنان بود به گونه ای که درطی ۴ سال (۷۶۴-۷۶۰ هجری قمری) ، حکومت فارس شاهد هشت بار انتقال قدرت از فردی به فرد دیگر بود . حکومت این زمان شیراز در دست فرماندهان ترک یا مغولی بود که تمام اندیشه ی آنان فقط به چنگ آوردن غنیمت هرچه بیشتر در زمان اندک بود .
کسانی که از سنت های شهرنشینی ایران تنفر داشتند البته شیراز هیچ گاه مزه ی تلخ ویرانی به دست مغولان را نچشید اما حکومت توأم با هرج و مرج مغولان ، خشونت و بحران اقتصادی شدید به بار آورد . نویسنده در فصل ۳ و ۴ با توجه به شهر شیراز و مردم آن با پرسش هایی از قبیل این که ؛ چگونه شهری می تواند دریک زمان صاحب مشخصه هایی ترکیبی متضاد چون آتن ، واتیکان ، سُدُم و عموره باشد ، روبه رو می شود ؟ که این پرسش در ارتباط با گروه های نخبه ی بیگانه که فرمانفرمایان شهر بودند ، نجبا و اشراف و مردم کوچه و بازار پاسخ داده می شود . و این پرسش که چه چیز باعث می شد ، طبقات پایین جامعه سر به شورش و انقلاب برندارند ؟ با این برداشت که تاریخ آن دوره حاکی از آن است که طبقات پایین جامعه واقعا چنان احساس می کردند که بخشی از زندگی شهری هستند .
شهرهایی مدام آشفته در روزگار حافظ ، محققان و دانشمندانی زاهد و با تقوا و هنرمندان نابغه ایی که جوی از نشاط فرهنگی و تنوع اندیشه به وجود می آوردند پرورش می داد . ادره ی این جامعه با فرمان فرمایانی بود که به طورکلی با مردم بیگانه بودند اما در این میان وزیر به شهر علاقه داشت و مسئول امنیت و رفاه اقتصادی کل شهر را برعهده می گرفت . و همچنین بعد از این اشخاص قدرتی که با مردم تماس مستقیم داشت قاضی القضات بود و همراه با نقیب وظیفه ی مقابله با هرج و مرج را برعهده داشتند که نویسنده این ها را در فصل ۵ تعریف و تعیین کرده است .
فصل ششم جامعه ی نجبا ، شاعران و دانشمندانی که دراکثر بخش های کتاب با وجود شرایط نا به سامان ، سازنده ی اساسی این دوران بوده اند را با خدمات شان شرح و بسط داده است . و در فصل هفتم جایگاه استثنایی این شهر را که درکل کتاب بیان کرده را به صورت خلاصه ای برای خواننده تعریف کرده است . اما نکته ی پایانی از زبان نویسنده « این که دراین اثر یک شهر در یک دوره موردمطالعه قرارگرفته است و این کتاب نه مطالعه ی ” شهراسلامی” است نه تحقیقی درباره ی “شهراسلامی” . »