- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 147479 - 38/2
- وزن: 0.50kg
شکست خوردگان تقدیر
نویسنده: هانیه محمدیاری
ناشر: علم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 412
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ جلد کتاب تاخوردگی مختصری دارند.
مروری بر کتاب
در خانهی آقای مهدوی، هیاهویی برپا بود. همه در تکاپوی برگزاری جشن بودند. در این میان سهراب و مژگان، چندان از این موضوع خوشحال نبودند، سهراب با دلی شکسته در اتاقش نشسته و عکسهای نیلوفر را نگاه میکرد. با صدای در به خود آمد. خانم مهدوی وارد اتاق شد و پرسید: چیکار داشتی میکردی؟
هیچی... مادر جشن فرداشبه؟ آره، تو هم عجله داری؟ نمیدونم... سهراب، اومدم بگم مژگان اومده تا با هم برین وسایل فردا رو بخرین. مادر حالا نمیشه یکی دیگهرو بفرستین؟ خانم مهدوی با عصبانیت گفت: وا یعنی چی؟ برای خریدن لباس عروس خودتون باید برین. پاشو حاضر شو مژگان منتظره. سهراب با بیحالی برخاست و وارد سالن شدو بدون این که به مژگان نگاه کند گفت...
همه جا چراغانی بود. صدای همهمه و پایکوبی مهمانان تمام باغ را پر کرده بود. نیلوفر در گوشه ای از باغ نشسته و به دوردست ها می نگریست. امشب پایان تمام رؤیاها و مرگ آرزوهایش بود. احساس خفگی می کرد. خودش را خوار و ذلیل می دید. نمی توانست باور کند که همه چیز تمام شده. با صدای آرش به خود آمد:
- دختر دایی جان چی شده؟ چرا این قدر تو خودتی؟
- چیزیم نیست، فقط به خرده پسرم درد می کنه.
آرش نگاهش کرد و با سماجت پرسید:
-نیلوفر به سؤال ازت بپرسم جوابمو میدی؟
-بپرس.
- هنوز هم دوستش داری؟