- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184859 - 27/3
- وزن: 0.40kg
شوقات
نویسنده: افشین نادری - سعید موحدی
ناشر: سازمان میراث فرهنگی کشور
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 368
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ عطف و جلد کتاب ساییدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
متل ها و قصه های مردم استان مرکزی
آشیان ، تفرش ، شازند ، فراهان
شوقات از زبان کودکی اراکی روایت میشود. راوی با مرگ پدر ، زندگی جدیدی را آغاز میکند. مادرش با مردی قالیباف ازدواج میکند. خانه پدری تبدیل به کارگاه قالیبافی میشود. با ورشکستگی ناپدری ، فقر و فلاکت زندگی آنها را فرا میگیرد. راوی ، خانه شاگرد میشود ؛ اما به خاطر دعوا و درگیری با صاحبخانه از آنجا فرار میکند تا به وصیت پدر به تهران و پیش عمو برود.
متولی مسجدی در تهران به او جا و مکان میدهد و حمایتش میکند تا کاری پیدا کند. راوی با گوش دادن به سرگذشت تلخ متولی تصمیم میگیرد به اراک بازگردد. مأمور نظمیه اراک راوی را بیگناه دستگیر کرده و به زندان میاندازد. مادر راوی به کمک زنی به نام “کلانترزنه” که در دستگاه حکومتی صاحب نفوذ زیادی است ، او را از زندان آزاد میکند. راوی با دیدن خواهر ناتنیاش آرامش گم شده را باز مییابد.
نویسندگان این کتاب ، دو محققِ سازمان میراث فرهنگی به نامهای سعید موحدی و افشین نادری در زمستانی سخت ، با یک واكمن و تعدادی نوار كاست به گشت و گذار در روستاهای استان مركزی پرداختند. سوز سرما و یخبندان و فراغت از كشت و كار ، روستائیان را پای كرسی خانه كشانده بود و نشستن پای قصه پدربزرگ و مادربزرگها. موحدی و نادری هم كه به قصد گردآوری این قصهها به آنجا آمده بودند دكمه ضبطشان فشار دادند تا قصههائی را كه عادت كرده بودند با راویان كهنسال خود در خاك بیارامند، ترك عادت داده، در ظرفی مغناطیسی به یادگار نگه دارند.
حاصل كار 105 روزه این محققان در 37 روستای این استان، كتابی بود به نام «شوقات» و نفری 35 هزار تومان دستمزد. شوقات در زبان محلی به قصههائی گفته می شود كه در شب گفته می شود. وقتی كتاب را باز می كنی بوی آبگوشت، گرمای ذغال، عطر چای و صدای شكسته مادربزرگ در فضا می پیچد.