- موجودی: موجود
- مدل: 192429 - 88/2
- وزن: 1.00kg
شهباز و جغدان + نمادهای دشت مشوش
نویسنده: اسماعیل فصیح
ناشر: صفی علیشاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 495 + 172
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
اسماعیل فصیح زاده در 2 اسفند 1312 در تهران در خوانگاه (شهید اکبر نژاد فعلی) بدنیا آمد. او داستانویس و مترجم ایرانی است. وی دوران تحصیلات خود را در دبستان عنصری و سپس در دبیرستان رهنما سپری کرد.فصیح پس از تحصیلات عالی در امریکا به ایران بازگشت و از اسل 1342 در شرکت ملی نفت ایران مشغول بکار شد. وی در سال 1359 پس از 19 سال کار در مناطق جنوبی کشور با سمت استادیار در دانشکده نفت آبادان بازنشسته شد. وی در 25 تیر 1388 در بیمارستان شرکت نفت تهران به دلیل مشکل عروق مغزی در گذشت.
شهباز و جغدان ؛ متن کامل
...جلال آریان در مرخصی استعلاجی به سر مس برد و در هواپیما راهی تهران است که پروین دختر یکی از دوستانش به نام سیروس روشن را ملاقات می کند . پروین برای جلال تعریف می کند که اکنون مدتی است پدر وی مفقود شده و آیا جلال سراغی از او ندارد .
سیروش روشن نقاش بسیار هنرمندی بوده که با دختر پولداری به نام آذر ازدواج می کند ولی آذر چندان به او وفادار نبوده و نهایتا نیز از او طلاق می گیرد .پروین دختر آنها با مادر زندگی می کند ولی صمیمانه عاشق پدرش است ....
نمادهای دشت مشوش
کتاب مجموعه 9 داستان کوتاه از اسماعیل فصیح است که در اکثر داستان ها به دوران جنگ ایران و عراق اشاره می شود و از اضطراب و صدمات جنگ حرف می زند و نام کتاب اشاره ای به فضای کلی داستان هاست .
...اما او وضعش جور و مرتب بود. برای سفر کوتاه یک روزه به آبادان می رفت که هنوز «منطقة ممنوع و محدوده جنگی» اعلام شده بود. بعنوان مهمان شرکت نفت سفر می کرد. نیسان پاترول مارک دار شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز (بازسازی پالایشگاه )زیر پابش بود.
خودش کارمند قدیم شرکت نفت بود، و علاوه بر کارت شناسایی شرکت، (برگ تردد موقت از استانداری خوزستان را نیز جلوی داشبورد داشت – از اداره کل سیاسی اقتصادی، برای ورود به منطقه ۳ ممنوع و محدود)). با همه اینها، از صبح که راه افتاه بود، دلش، یک جور… شور می زد...
فهرست
نقطه کور : مردی که در دوران بازسازی به آبادان بازگشته .
سکته ناقص : مردی که در بمباران سکته می کند ولی در سردخانه دوباره به هوش می آید .
دوری از عزیزان : رمدی که 4 فرزندش در آمریکا هستند و در گلستان شهدا زنی را بالای قبر 4 براردش می بیند .
اعانه : زنی که می گوید شوهرش ارثش را به بسیج بخشیده ولی او اکنون تنگ دست و نیازمند است .
مصاحبه : صاحبه گرهای زمان جنگ با سوال های تخصصی از روستاییان پیر
مرغ های عشق در بمباران : سه مرغ در قفسی هستند که یکی از آنها موجی می شود . راوی این داستان جلال آریان است .
سنت درخونگاه : دایی مهدی بعد از سال ها از فرنگ برگشته و اکنون سنت قمه زنی باید بر روی او اجرا شود .