- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 180160 - 7/6
- وزن: 0.40kg
شعر نو از آغاز تا امروز
نویسنده: محمد حقوقی
ناشر: شرکت سهامی کتابهای جیبی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 441
اندازه کتاب: پالتویی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 4
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
1350 - 1301
مهمترین عاملی که باعث گردید شعر نو متولد شود. دغدغه های سوبژاکتیولیسم علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج بود که در مقابل شعر پرمغز و دامنه دار کلاسیک قد علم نمود. شاید قبل از علی اسفندیاری کسی به عنوان بنیان گذار شعر نو شناخته نشده بود و این متفکر ادبی با به هم ریختن شعر کلاسیک چه از حیث ساختار و چه از لحاظ محتوا تحول بدیع و فرارونده ای را بوجود آورد. نیما یوشیج با مُداقه و تفقد هوشمندانه در فرهنگ معنایی شعر کلاسیک به این نتیجه رسید که شعر کلاسیک با چند عامل نیاز به تغییر دارد.
نخست دست و پاگیر بودن شعر کلاسیک در جهت نیل به بارمعنایی و محتوایی بود ،دوم عدم آزادی تخیل ، سوم عدم گزینش واژه ها در شعر کلاسیک با توجه به محدودیت فضا و چهارم باز کردن فضایی در کلام تا شاعر بتواند با اوضاع و شرایط اجتماعی حال و البته آینده کلافی عمیق داشته باشد.
لذا در این رهگذر نیما یوشیج درصد برآمد تا که مقابل کلاسیک گویان بایستد. در مقابل شعر فارسی، شعری که در طول قرون متمادی بنابر تعریف خاص خود جلودار بود و اکنون اگر بخواهد منتقد پیدا کند، قابل فهم و هضم نیست. بنابراین شعر نیمایی توسط علی اسفندیاری به کار خود ادامه داد. نیما یوشیج معتقد بود که شعر باید دارای آزادی تخیل باشد. باید شعریت یا جوهر شعری در یک اثر هنری چه در گذشته و چه حال و چه در آینده نهادینه گردد. شعر باید دارای زبان و بیانی مستقل و پیش رونده باشد چه این نیما معتقد بود بین زبان و بیان دستوری با زبان و بیان شعری فاصله است. ایشان معتقد بود که زبان شعر باید از آن گرایش ایستاگون و قراردادی به زبانی پویا و حقیقی دست یابد.
علی اسفندیاری فضاسازی در شعر و نفس کشیدن مصراع ها را بدون رعایت قافیه و اختیاری بودن در گزینش قافیه را در شعر به طرزی که در هر جایی که بتواند بنشیند، لازم می دانست و با سرودن اشعاری نیمایی این مهم را به تثبیت رساند. دیگر فاکتور شعر نیمایی که علی اسفندیاری بر آن تأکید مؤکد داشت توجه به زبان معمول، یعنی استخدام واژه های به روز و مردمی را در شعر بسیار مهم می دانست و زبان فخیم و استوار شعر گذشته فارسی را جایز نمی دانست. با این حال شعر نو با سکانداری علی اسفندیاری آغاز بکار نمود و تا سه دهه و شاید بتوان گفت تا دهه ۴۰ دارای قوام و ثبات اندیشه ای ویژه ای بود و نیما یوشیج بعنوان پدر شعر نو شناخته شد. شاید بتوان گفت تداوم شعر نیمایی در آثار سهراب سپهری، اخوان ثالث و فروغ فرحزاد منجر به ایجاد شاخک هایی مستحکم در زبان و ادبیات فارسی گردید و تا به امروز نیز این خلاقیت ادبی جلودار است.
اما با التفات به این که به مرور زمان هر سبکی جای خود را به سبک های دیگر می دهد و البته این مهم براساس فراز و فرودهای اجتماعی و اوضاع سیاسی و فرهنگی جامعه رخ می نمایاند لذا در مقابل شعر نیمایی نیز شعر سپید قدعلم کرد. شعر سپید به سکانداری احمد شاملو متولد گردید. شاملو از اندیشمندانی بود که با نگاهی مستقل و کارآمد از ادبیات فرانسه و آشنایی با زبان انگلیسی که مترجم نیز بود گام در این عرصه نهاد.
شاید بتوان گفت احمد شاملو دقیقاً در مقابل شعر نیمایی قد علم نمود چه این که تعریفی که از شعر سپید ارائه نمود کاملاً با مؤلفه های مفهومی شعر نیمایی در تضاد بود. شاملو اولین اندیشمند ادبی ای بود که توانست موسیقی کلام را جایگزین وزن نماید البته در اشعار شاملو می توان زبان آهنگین را هم مشاهده نمود. شعر شاملو با درونمایه ای منتقدانه و جوهره ای سیاسی پا در عرصه ادبیات گذاشت. شاملو معتقد بود که ادبیات ایران نیاز به زبانی سیاسی دارد و برای این که ادبیات را سیاسی نمائیم باید قافیه و اندیشه و زبان شعری را میان مردم برد و با زبان حال مردم شعر گفت.
لذا شعر سپید که نوعی شعر نو به شمار می آید بعنوان شعری بسیارخوب با شاخک هایی فرارونده در میان مردم جا باز کرد و اکنون نیز بعنوان سبکی مؤثر و کارآمد از آن یاد می شود. اگر چه در کنار دو سبک نیمایی و سپید سبک های متعددی نیز توسط شعرایی به مانند نادر نادرپور، یدالله رؤیایی و دیگران نیز بوجود آمد ولی به علت ثبات اندیشه و کاربرد زبان و بیان این دو سبک دیگر سبک های ادبی به عنوان جلودار شناخته نشدند. تا این که بعد از سبک سپید، شعر موج نو آغاز بکار نمود. می توان گفت شعر موج نو که توسط اسماعیل اعلاء استارت خورد با سکانداری احمدرضا احمدی به تثبیت رسیدو موج نو شعری است که از همان چشم شعر سپید چکیده است با این تفاوت که ساختار و محتوای این نوع شعر با سپید فرق می کند و البته با فرآیند معنایی متفاوتی گام در عرصه شعر گذاشته است.
احمدرضا احمدی در شعر موج نو با مؤلفه هایی که برای این سبک ترسیم نمود، توانست موج نو را در صفحات تاریخ ادبیات به ثبت برساند. اگرچه مخالفان زیادی را بعداً این نوع سبک به همراه داشت ولی از این منظر کار احمدرضا احمدی کاری است متفاوت و بایسته ی توجه. بدنبال شعر موج نو ما به شعر گفتار از سیدعلی صالحی تصادم داریم. این نوع سبک نیز همانطور که از نامش پیداست سبکی است که بیشتر به لفاظی و بیان گفتاری نزدیک است. سیدعلی صالحی یا این که ید طولائی در تاریخ کهن ایران دارد و البته افق دید آن نیز با هویت ملی این سرزمین مرتبط می شود لذا در آثارش ما می توانیم تلفیقی از سنت تاریخی را با جامعه امروز دریابیم. درون مایه آثار سیدعلی صالحی اغلب مضمونی انتقادی و سیاسی را تصویر می نمایند. سید علی صالحی با ایجاد سبک گفتار نیت بر آن دارد که مناعات ادبی را در شعر حذف نماید. ایشان معتقد است که شعر بدون صناعات ادبی هم دارای شعریت و جوهره ی اندیشه ای است.
ولی تا چه اندازه در این آزمون موفق نشان داده است را باید به تاریخ سپرد. ضمن این با توجه به مطالعه ی آثار این ادیب می توان گفت با این که اشعارش دارای سبک خاصی است و البته پیامدهایی سازنده را هم به جامعه منتقل می نماید به گونه ای که اشعارش را به چهار زبان رسمی دنیا نیز ترجمه نموده اند ولی باید اذعان دارم که در اکثر آثارش صناعات ادبی را البته به شکل دیگری لحاظ نموده و در مورد نقد آثارش صاحب نظران بطور مفصل صحبت نموده اند که خوانندگان می توانند با مراجعه به اینترنت نقدهای مدنظر را درباره شعر گفتار بخوانند. شاید بتوان گفت آخرین سبک در حوزه شعر نو که جایگاهی را باز نموده شعر فراگفتار باشد. شعر فراگفتار با شعر پست مدرن بسیار متفاوت است. پست مدرن همان شعری است که از کانون شعری فرانسه سرازیر شده و البته شعرایی با تقلید از اشعار شعرای فرانسوی دست به سرودن آثاری دست و پاگیر و اغیار می زنند به گونه ای که وقتی اشعارشان را مطالعه می نمائیم دقیقاً رگه هایی مبرهن از شعرای فرانسوی در آثارشان پیداست.
به قول استاد فروزان فر: «گیرام که شدی سعدی یک وجود تکراری هستی» ولی در سبک فراگفتار که جمال بیک بنیانگذار آن می باشد و البته مؤلفه هایی را هم برای این سبک شعری ترسیم نموده اند. ما شاهد شعری متفاوت با زبان و اندیشه ای متفاوت هستیم. در شعر فراگفتار مثلث گذشته، حال و آینده دیده می شود. دیگر فاکتور این شعر گزینش واژه هایی نو با کاربردی وسیع محسوس است. ساختار و محتوای شعر فراگفتار کاملاً با دیگر سبک ها متفاوت است چه این که اگر امضای شاعر را پایین شعرش برداریم، شعر تشخص خود را از حیث فرم و معنا نشان می دهد. فراگفتار شعری است که به عنوان پلی حال و آینده را به هم متصل می نماید. شعر فراگفتار متصل به یک زمان نیست چه این که از این منظر مختص به همه زمان هاست. شاید بتوان گفت مهمترین فاکتور این شعر این است که در دامنه اش قدرت فرهنگ پذیرش را تقبل نموده است.
شعر فراگفتار شعر ایستایی نیست بلکه شعری است پویا و فرارونده که شاخک های فضایی آن بیانگر این مدعاست. بنابراین با این تعابیری که از شعر نو از نیما تا امروز شد. می توان گفت شعر نو شعری است که دارای بیان اندیشه و زبان آهنگین خاصی است و برای هر سبکی که در کنه مقاله بدان ها اشاره گردید، می توان تعاریف مختص به خود را ارائه نمود. به پایان آمدیم این دفتر ولی حکایت همچنان باقی است...
فهرست
نیما
توللی
شیبانی
رحمانی
کسرائی
ابتهاج
شاملو
اخوان ثالث
زهری
آتشی
فرخزاد
سپهری
مشیری
و...