- موجودی: موجود
- مدل: 199489 - 92/7
- وزن: 0.30kg
شریفجان ، شریفجان
نویسنده: تقی مدرسی
ناشر: نیل
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 230
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
در ابتدای این رمان جمله ای از کوروش کبیر نقل شده که آن را برایتان می نویسم : «من از مردمی که در میدان جمع می شوند تا به قید قسم به یکدیگر دروغ بگویند ٬ هیچگاه باکی نداشته ام!
نویسنده در این کتاب به شرح و توصیف تحولات دوره رضاخان و تاثیر این تحولات بر گروه ها و طبقات مختلف اجتماعی چون زنان و کودکان می پردازد. وی از طریق به چالش کشیدن نظام ارباب رعیتی و سنتی در برابر طبقه سرمایه داری داستانی می نویسد که می توان از آن به عنوان یک سند اجتماعی تعبیر کرد. بعد از جدال فراوان سرانجام آقای "اصلانی" -ارباب شریفجان- به کمک رعیت ها و اهالی "شریفجان" که نمادی است از ایران ، موفق می شود بر "سرهنگ جهانسوز" نماینده طبقه سرمایه داری غلبه کند.
داستان حاضر با توصیفی از منطقه 'شریفجان ' آغاز میشود ; منطقهای که در کنار کویر واقع شده و راه آهن سراسری از دو فرسخی آن میگذرد. فضای داستان مربوط به وقایع بعد از مشروطه است. در این داستان خانواده اصلانی با وجود حرمت و قدمت آبا و اجدادی در حال ورشکستگی است. فرهاد فرزند میرزا اصلان خان , شخصیت اصلی داستان است که وقایع زندگی او با توصیفی از فضای رمان درهم میآمیزد.
... برای دوست داشتن باید دل داشت که ما داریم ، باید دلت مثل دل دریا باشد. بزرگ و سخی. ما دل دریا داریم.
این روزها همه چیز امکان دارد. گرسنگی چیزی نیست که بشود قایمش کرد. ولی مثل این است که بعضی ها می توانند بی صدا بمیرند. شاید نای نعره زدن نداشته باشند. بعضی وقت ها نعره زدن هم دردی را دوا نمی کند.