- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 176026 - 84/3
- وزن: 0.30kg
شرح حوادث یک قتل
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: شاهرخ فرزاد
ناشر: زر قلم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 110
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
برادران ریكاریو كه مطمئن هستند دامان عفت خواهرشان به وسیلهی سانتیاگو نصر لكهدار شده است، تصمیم به قتل وی میگیرند. بیشتر مردم شهر كوچك از این موضوع باخبر هستند و حتی عدهای سعی میكنند به موقع "سانتیاگو" را از این مساله مطلع كنند، اما گویا تقدیر چنین خواسته كه هیچ اقدامی، نتیجه ندهد و سرانجام پسر جوان، كه برخی معتقدند كاملا بیگناه بوده، به قتل برسد.
گروهی ازمردم از جمله خدمتكار زن و دختر او، نیز از روی بدخواهی و كینه بر دانستههای خویش سرپوش گذاشته و واقعهای غمانگیز را رغم میزنند. دو برادر، در بیرون منزل سانتیاگو، از شب پیش، كمین كردهاند و به محض خروج وی از در ورودی به سمت او حمله كرده و با ضربههای پیاپی چاقوی خوككشی او را از پا درمیآورند. بر اثر ضربههای وحشیانهی بیشمار، شكم مرد جوان دریده میشود و او به سختی از در پشتی خانه وارد شده و در آشپزخانه بر روی زمین غلتیده و میمیرد. مدتی بعد دادگاه، به نفع دو برادر رای داده و آنها از مجازات نجات مییابند....
سانتیاگو نصر، روزی که اعلام شده بود به قتل می رسد، در ساعت پنج و سی دقیقه صبح، از بستر خواب برخاست وآماده شد تا به پیشباز اسقف که قرار بود با کشتی وارد بندر شود، برود. شب پیش، در خواب از بیشه زاری گذشته بود که بارانی ملایم و ریز، به درختان انجیر آن طراوت می بخشید.
چنان تحت تاثیر این رویای شیرین بود که پس از بیدار شدن، احساس می کرد پرندگان همان بیشه زار، سراپایش را پر از فضله کرده اند. پلاسیدا لینه رو، مادر سانتیاگو نازار، بیست و هفت سال بعد، در مورد جزئیات دقیق آن دوشنبه نحس، به من چنین گفت:
پسرم همیشه درختان را در خواب می دید.
درست یک هفته پیش از آن دوشنبه، در خواب دیده بود که بر هواپیمایی ساخته شده از کاغذ فویل سوار است و از فراز درختان بادام می گذرد، ولی به شاخه ها گیر نمی کند...