- موجودی: موجود
- مدل: 205289 - 7/3
- وزن: 0.60kg
شدن
نویسنده: میشل اوباما
مترجم: علی اسلامی
ناشر: مهراندیش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 610
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1399 - دوره چاپ: 52
مروری بر کتاب
مصور
کتاب شدن، کتابِ خاطرات قدرتمندترین زن سیاهپوست جهان است. این توضیحی است که برخی از نشریات معتبر دنیا درباره کتاب «Becoming» یا شدن، نوشته میشل اوباما، بانوی اول سابق آمریکا، نوشتهاند.او در این کتاب به بخشهای زیادی از دوران کودکی، نوجوانی و آشناییاش با اوباما پرداخته و با لحنی روایی و ساده توانسته توجه بسیاری از مخاطبان را جلب کند. خاطرات او شاید از این جهت جذاب است که تلفیقی از تجربیات شخصی و سیاسیاش را در کنار هم بازگو کرده است.
کتاب شدن در 13 نوامبر 2018 به انتشار رسید و تا کنون به بیش از 24 زبان دنیا ترجمه شدهاست. از نکات جالب توجه اینکه درست در اولین روز فروش سراسری این کتاب، استقبال مخاطبان به گونهای بود که صفهای عظیمی را در خیابانها تشکیل دادند و نزدیک به 700 هزار نسخه در همان روز اول فروش داشت.
یکی دیگر از زنان رئیسجمهوری که توانسته با میشل اوباما رقابت کند، هیلاری رودهام همسر کلینتون، رئیس جمهور سال 1993 آمریکا، است که در سال 2003 کتابی به نام «تاریخ زنده» منتشر کرد که در روز نخست انتشار 600 هزار نسخه از آن فروش رفت.
هنگامی که باراک اوباما به عنوان اولین نامزد آفریقایی-آمریکا به میدان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پا گذاشت و توانست با بیشترین رأی، به مقام ریاست جمهوری آمریکا برسد، همسر او یعنی میشل اوباما بیش از پیش سنگینی مسئولیت همسر رئیس جمهور بودن را روی شانههایش حس میکرد. از روز سوگند ریاست جمهوری اوباما به بعد، او دیگر میشل اوبامای تنها نبود، بلکه همسر رئیس جمهور آمریکا به دنبال اسمش میآمد. از آن روز میشل مجبور بود دقت بسیار بیشتری در انتخابهایش داشته باشد و مقام بانوی اولی را در رفتارهایش لحاظ کند.
... آن روز من همزمان چند جور احساس داشتم: خسته بودم، احساس غرور می کردم، پریشان و مشتاق بودم؛ اما بیشتر، به این خاطر که می دانستم چند تا دوربین فیلم برداری در حال ضبط تک تک حرکات ما هستند، سعی داشتم خودم را کنترل کنم. من و باراک عزم خود را جزم کرده بودیم که این تعویض قدرت را با وقار و بزرگواری انجام دهیم و این هشت سال را با آرمان های خود و خویشتنداری به پایان برسانیم. حالا دیگر به آخرین لحظات رسیده بودیم...
...تا حالا در زندگی ام وکیل بوده ام. معاون یک بیمارستان بوده ام و مدیر یک سازمان غیرانتفاعی که به جوانان کمک می کند تا شغل درست وحسابی برای خود دست و پا کنند. در یک دانشکده ی حسابی که عمدتا دانشجوی سفیدپوست می پذیرفت، دانشجو بودم. در هر اتاقی که فکرش را کنید، فقط یک زن بودم، یک زن سیاه پوست آمریکایی