- موجودی: موجود
- مدل: 191020 - 70/6
- وزن: 0.50kg
شبکه امنیتی
نویسنده: هاینریش بل
مترجم: محمدتقی فرامرزی
ناشر: کتاب مهناز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 460
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1371 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ عطف کتاب کمی خاک گرفتگی دارد
مروری بر کتاب
دقایقی پیش از پایان کنفرانس و پیش از رای گیری در جلسه حساس نهایی، ترس، ناگهان از او رخت بربست و جایش را کنجکاوی گرفت. وقتی با مصاحبه های گریزناپذیر مواجه شد، شاد بود و از سهولت و روانی بیانش در شگفت شده بود:
رشد، توسعه، مصالحه، استقلال در تعرفه بندی، همبستگی منافع، نگریستن به گذشته، نگریستن به آینده، زمینه های مشترک روزهای نخست - که امکان نشت پاره ای جزئیات مربوط به زندگی شخصی و نقشش در پی ریزی مطبوعات دموکراتیک را فراهم می آوردند - مزایا و خطرات بلند پایه بودن، نقش گرانقدر نیروی کارگران و اتحادیه های کارگری، و مبارزه شانه به شانه به جای مبارزه رویاروی.
بیشتر سخنانش حتی برای خودش متفاعد کننده جلوه می کردند. هر چند تحلیل های صریح رولف و پیشگویی های ناگوار کورتشده، علیرغم مقدمات اساسا متفاوتی که شالوده آنها را تشکیل می داد، رفته رفته اعتبار بیشتری پیدا می کردند. او از اشارات تلویحی به تاریخ، حتی به هنر، به کلیساهای جامع و به منتسل، بیسمارک و وان گوگ که نیروی اجتماعی (و یا شاید نیروی سوسیالیستی اولیه) و اشتیاق رسولانه شان مفر خود را در هنر یافته بود، لذت می برد...
فریتس تولم را سرنوشت در جایگاه قدرتمندترین شخصیت آلمان غربی نشانده است. شهرت ترس میآورد و دارندهاش را آسیبپذیر میکند. تهدیدها بالقوه اما دائمیاند. تولم و خانوادهاش در خانه زندانی شدهاند و شبکهای امنیتی مسئولیت حفاظت از آنها را بر عهده دارد. بدگمانی کل زندگی این خانواده را فرو گرفته است. در چنین حال و هوایی است که با ماجراهای زندگی اعضای این خانواده آشنا میشویم: تولم و همسرش، و دختر و پسر جوانشان، که چارهای ندارند جز اینکه منتظر بمانند ببینند کی و کجا تروریسم بر آنها غلبه خواهد کرد.
از دیدگاه بل، این رمان بازتابی است از وضعیت اجتماعی مردم آلمان غربی در دههٔ سالهای 1970. دیلی تلگراف ضمن ستایش از چیرگی کمنظیر بل بر فرم رمان، شبکهٔ امنیتی را تحقیقی چندجانبه دربارهٔ قدرت و خشونت، و آزادی و اخلاق توصیف میکند. این رمان بی شک قوی ترین تحلیل تروربسم معاصر است که از زبان یک رمان نویس جدی بیان می شود.
...بعضی وقتها آرامشی که در خانه داشتند برایشان خیلی کسالتآور و بهقول کاترینا خیلی «عدابآور» میشد. دستکم کاتارینا بهلهجه «آنها» حرف میزد، که اسباب اطمینان میشد و حکم یک اصل را پیدا میکرد، و اگر در آنموقع کسی پشت میز یا پشت بار در کنار آنها مینشست آنها واکنشی به مسائل سیاسی نشان نمیدادند، حتی وقتی به ایشان همچون عامل تحریک اشاره نمیشد.
آنها فقط وقتی حرف میزدند که کسی چیزی ازشان میپرسید _ درباره پول، نرخ بهره، استهلاک، اسکناس رایج، و حتی با بیان اینکه بهره پسانداز تقریبا همیشه معادل نرخ تورم است خودشان را بهخطر میانداختند. استهلاک، پسانداز مالیاتی، سرمایهگذاریها _ آنها دوست داشتند چیزهایی در اینباره بشنوند، میدانستند که اطلاعات او در این موارد زیاد است، و او بدون هیچ مجادلهای، به آرامی صحبت میکرد، و بر سیستم تکیه میکرد تا سیستم، درون خود را بگشاید و به آنها نشان دهد: چگونه نرخهای بهره را پایین میآوردند تا آنها به خرجکردن پول ترغیب شوند...