- موجودی: موجود
- مدل: 190647 - 34/2
- وزن: 0.50kg
شب های سپید
نویسنده: فئودور داستایوفسکی
مترجم: مهناز مهری
ناشر: بهنود
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 459
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
یک داستان عاشقانه از خاطرات یک رویا پرداز
ناستنکا... آیا در دل تو تلخی ملامت و افسون افسوس می دمم و آن را از ندامت های پنهانی آزرده می خواهم و آرزو می کنم که لحظات شادکامی ات را با اندوه برآشوبم و آیا لطافت گل های مهری که تو جعد گیسوان سیاهت را با آنها آراستی که با او به زیر تاج ازدواج بپیوندی پژمرده می خواهم ؟...
نه، هرگز، هرگز و صد بار هرگز.
آرزو می کنم که آسمان سعادتت همیشه نورانی باشد و لبخند شیرینت همیشه روشن و مصفا باشد و تو را برای آن دقیقه ی شادی و سعادتی که به دلی تنها و قدرشناس بخشیدی دعا می کنم....
داستان زیبای شب های سپید با نقل قول شاعرانه یی از قطعه شعر (گل) سروده ایوان تور گنیف آغاز می شود.
و آیا تقدیرش چنین بود که در لحظه یی از زندگی اش به قلبت راه یابد؟ یا از آغاز چنین مقدر شده بود تا برای همین یک لحظه سیال زندگی کند در ژرفای قلبت راوی ار مشاهدات خویش به هنگام قدم زدن در خیابان های سن پترزبورگ می گوید.شب های شهر را دوست دارد و احساس آرامش می کند.
از گردش های روزانه خوشش نم آید چرا که بسیاری از کسانی را که دوست دارد ببیند، در هنگام روز نشانی نمی یابد، به هنگام دیدارهای شبانه آشنایان، احساسات او بر می انگیخته می شود، از شادی های شان شاد و از اندوه های شان غمگین می گردد. وقتی چهره یی نا آشنایی را می بیند، احساس غربت می کند. او خانه های تازه ساز را می شناسد.
خانه ها با او سخن می گویند و به او می گویند چه گونه بازسازی یا رنگ آمیزی شده و یا چه گونه تخریب شده اند. او تنها در آپارتمان کوچکی در سن پترزبورگ زندگی می کند، با بانوی خدمتگاری غیر اجتماعی که از او مسن تر است.