شب طولانی

شب طولانی

نویسنده: سیامک گلشیری
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 247
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : درحد نو  _ نو ؛ مزین به نوشته و امضای نویسنده

مروری بر کتاب

کل وقایع رمان "شب طولانی "از ساعت سه بعد از ظهر در یکی از آخرین روزهای سال تا پاسی از نیمه شب در ذهن راوی یعنی نویسنده‌ای اصفهانی و ساکن تهران به صورت پراکنده مرور می‌شود .دستمایه این مرور، مکالمه‌ای تلفنی است که در ابتدای داستان صورت می‌گیرد .در این مکالمه تلفنی، راوی با "مهران وکیلی " که او نیز اصفهانی است و ساکن تهران، ساعت ده شب قرار ملاقات می‌گذارد .

راوی در طول این مدت افزون بر آن که زندگی عادی و دغدغه‌های همیشگی خویش را در پیش دارد وقایع و برخوردهای پیشین خود با "وکیلی "را از نظر می‌گذراند ; از جمله هنگامی که در اتوبوس با او آشنا شده بود و همین آشنایی سبب گشته بوده تا پایش به خانه "وکیلی "باز شود .به تدریج در خلال این ملاقات‌ها، زندگی و شخصیت "وکیلی"، همسرش، زن سابقش که اینک در اصفهان زندگی می‌کند،

همچنین دختر "وکیلی "و روابط این آدم‌ها با یک دیگر به ویژه رابطه وکیلی با همسرش که یکی از نقاط ثقل داستان به شمار می‌آید شکل می‌گیرد .این یادآوری‌ها تا زمانی که راوی قرار است آخر شب "مهران وکیلی "را ملاقات کند، ادامه می‌یابد .رمان "شب طولانی "پیش از هر چیز، روایت رابطه‌هاست .روایت آدم‌هایی است که در اوج ارتباط ها و معاشرت‌ها، بی‌اندازه تنها و بی‌کسی‌اند و در عین حال، ناتوان از برقراری ارتباط و راوی که هیچ جا نامی از او به میان نمی‌آید، بی‌طرفانه، همچون نظاره‌گر و دانای کل، این زندگی‌های بی‌سرانجام را به نظاره می‌نشیند .

الو
کسی جواب نداد.
باز گفتم: الو.
و گوش دادم.
صدایی شنیدم که به صدای نفس می ماند.
صدای آهنگی چیزی هم از دور می آمد، انگار کسی دستش را گذاشته باشد روی گوشی.
گفتم: بالاخره که چی؟
چیزی نگفت.
بعد از آن همه تلفن، توقع نداشتم حرف بزند.
گفتم: خیلی روت زیاده.
محکم گوشی را گذاشتم و برگشتم پشت میزم.
هنوز ننشسته بودم که باز تلفن زنگ زد.
با عجله برگشتم کنار تخت.
می خواستم هرچه از دهانم درآمد، نثارش کنم ...