- موجودی: 2 تا 3 روز آینده
- مدل: 166738 - 83/1
- وزن: 0.50kg
شاهنامه ثعالبی در شرح احوال سلاطین ایران
نویسنده: ابومنصور عبدالملک ثعالبی
مترجم : محمود هدایت
ناشر: اساطیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
این کتاب، ترجمهی فارسی از متن عربی شاهنامهی ثعالبی است که با دورهی سلطنت پادشاهان اساطیری (کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید) آغاز میشود وسپس سلطنت ضحاک و نابودی او به دست فریدون، و آغاز سلسلهی کیانی و دورهی حماسی بازگو شده و سرانجام دورهی تاریخی تا پایان سلطنت یزدگرد روایت میشود.
ابومنصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری(350-430 هجری قمری) شاعر تازیگوی، نویسنده و تاریخنگار ایرانیاست. کتاب او که به زبان عربیاست و غرر اخبار ملوکالفرس و سیرهم یا تاریخ ثعالبی نام دارد از منبعهای ارزشمند دربارهی تاریخ ایران باستان میباشد. کتاب تاریخ او در چهار جلد بوده که تنها دو جلد نخستین آن امروزه به جای ماندهاست. وی همزمان با فرمانروایی قابوس وشمگیر میزیستهاست.
او زاده و درگذشتهی نیشابور بوده و شاگردی ابوبکر خوارزمی را نمودهاست. همچنین ابوالفضل بیهقی و نورالدین باخرزی از شاگردان او بودهاند. او نوشتههای بسیاری در زمینههای مختلف -تاریخ، زبان، بلاغت، سیاست و...- دارد و بیشتر ناماوریاش را نیز در گرو گردآوری قطعههای ادبی از نویسندگان گونهگون است.
کتاب ثعالبی، اندرزهایی از شاهان اسطورهای و تاریخی مانند اسکندر، شاهان کیانی پیشدادی، ملوک الطوائف و شاهان ساسانی در بر دارد. این جملهها و اندرزها که از «سخن آورهای» پادشاهان گرفته شده است، تاریخ و سنن پادشاهان ایران را گزارش میکند و اشاره نویسنده به گروههایی جز ایرانیان، مانند عربان و ترکان و رومیان، به مناسبت پیوندهای آنان با ایران صورت میپذیرد. وی به رغم فردوسی، در باره کیومرث (نخستین فرمان روا) از سیامک فرزند او و کشته شدنش به دست دیوان سخنی نیست. هم چنین اینکه هوشنگ (دومین پادشاه) آتش را کشف کرد، در کتاب ثعالبی نیامده است.
باری، درون مایه تاریخ ثعالبی در باره پهلوانان سیستان (سام، زال و رستم) که در روزگار منوچهر پیدا شدند، با شاه نامه فردوسی یک سان و هم آهنگ مینماید و تنها این دو اثر ، به درازا در این باره سخن گفتهاند؛ یعنی روایت هایشان تا پایان دوره حماسی و پهلوانی کمابیش به یک دیگر میمانند و موضوعهایی مانند پادشاهی بهمن (پسر اسفندیار)، کشته شدن رستم در روزگار بهمن به مکر و حیله پادشاه کابل و برادرش شغاد و لشکر کشی فرامرز پسر رستم به کابل به خون خواهی رستم و سپس لشکر کشی بهمن به انتقام پدرش اسفندیار به سیستان و جنگهای او با فرامرز و سپش کشته شدن فرامرز و اسیر شدن زال و سرانجام ویرانی سیستان، به یک شیوه و لحن در هر دوی آنها یافت میشود.
منابع این کتاب را بر پایه گفتار خود نویسنده، تاریخ طبری ، تاریخ ابن خردادبه ، مزدوج مسعودی مروزی ، شاه نامه و آیین نامه ابن معتز ، ابو الفتح بستی و ابن مقفع میتوان برشمرد. وی بی گمان، از منابع نوشته شده پیش از خود در باره تاریخ ایران روزگار کهن نیز بهره برده، اما از آنها نام نبرده است.
این کتاب با شاه نامه فردوسی کمابیش یک سان است و هر دوی آنها را به راستی میتوان شاه نامه خواند و تنها تفاوتشان را در منظوم یا منثور بودن دانست. جلد اول تاریخ ثعالبی نخست در ۱۹۰۰ میلادی به کوشش زتنبرک، خاور شناس فرانسوی، همراه با ترجمه فرانسوی اش در پاریس منتشر شد و پس از قرنها ماندن در هاله فراموشی، در میان دانشمندان، مورخان و محققان آوازهای شایسته به دست آورد؛ چنان که نویسندگان تاریخ ایران باستان ، آن را از منابع مهم و مرجعی دست یکم خوانده و از درون مایه اش سود بردهاند.
ناگفته نماند که مؤلف همچنانکه قارئین محترم ملاحظه خواهند فرمود حتی القوه از ذکر داستانها و افسانه های اغراق آمیز احتراز داشته و سعی میکرده در ذکر روایات مختلفه آنچه را که بعقل و منطق نزدیکتر است برشته تحریر درآورد و این یک از مزایائی است که کمتر کتابی واجد آنست و اگر عموم نویسندگان این شیوه را پیروی میکردند بیش از بیش دوستداران علم و ادب را شیفته آثار قلمی خود مینمودند همچنانکه از ملاحظه آن روا ندانستم چنین گنجینه ای از نظر هموطنان عزیز مستور مانده داستانهای شیرین آنرا از راه ترجمه در دسترس ارباب ذوق سلیم نگذارم لذا بترجمه آن مبادرت نموده خدمتی را که باید تا حال بدست پیشینیان انجام شده باشد باتمام رسانیدم و حتی المقدور در ترجمه سعیم این بود که همان لغاتی را که مؤلف بکار برده آنچه در فارسی و عربی مشترک است همانرا بکار برم که معنی فدای لفظ نشود البته در اینصورت عبارات و استعاراتی هم بظهور پیوسته که شاید در زبان فارسی مأنوس نباشد ولی در مقابل حفظ منظور مؤلف البته قابل عفو است.
ضمنا اشعاری را که مؤلف بتناسب هر موضوعی از شعرای عرب در کتاب آورده عینا بجای خود نوشتم و ترجمه آنرا در حاشیه قید نمودم و نیز بعضی از ضرب- المثل های معروف عربی را که دانستن آن مفید بنظر رسید با ذکر ترجمه عینا ضبط کردم و اسامی خاصی را که معرب شده بود همچنانکه در شاهنامه مندرج است در متن مذکور و معرب آنرا در حاشیه مرقوم داشتم جز در مورد اسامی ای که در شاهنامه یا تواریخی که در دست است ذکری از آن نرفته. مورخين ملل مختلفه در خصوص اين پادشاه عقايد بسيار اظهار داشته اند بعضي او را آدم ابوالبشر عليه السلام دانسته برآنند كه خداوند بدست خود اورا خلق كرده وجزئي ازروح خود را در كالبد او دميده و ملائك را بسجده او وادار نموده و اورا منشاء خلقت نوع بشر قرار داده است.