شاهزاده عقیم

شاهزاده عقیم

نویسنده: منوچهر دبیر منش
ناشر: گوتنبرگ
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 460
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: دهه سی - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : صفحات درحد نو ؛ با گالینگور صحافی شده

مروری بر کتاب 

در این داستان تاریخی، "جلال الدین میرزا "پسر سفاک فتحعلی شاه که به تازگی حکومت شیراز را به چنگ آورده در اندیشه ازدواج با دختری است که شاید او را صاحب فرزند کند، زیرا او پیش از این دختران بسیاری را که از او صاحب بچه نشده اند به قتل رسانده غافل از آن که خود نمی تواند صاحب فرزند شود .

ماجرای اصلی داستان از آن جا آغاز می شود که هیچ یک از اهالی شیراز حاضر به وصلت با شاهزاده نیستند و "حاج ابوالقاسم "از جمله کسانی است که فراشان شاهزاده، دختر او را برگزیده اند .او نیز ناگزیر کنیز خود را به جای دخترش معرفی می کند که "نازنین "نام دارد .نازنین اینک با آگاهی کامل از وضعیت شاهزاده پای به حرمسرای او می گذارد و با ترفند تمام امور حرمسرا را در اختیار می گیرد و... 

صدای ضجه وفریاد زنی از داخل عمارت بزرگی که در کنار رودخانه قزل اوزن واقع شده بود جلب توجه عابرین را می کرد.اهل محل و اشخاصی که از کنار این عمارت می گذشتند با این که صدا را می شنیدند توجهی نکرده بلکه بر سرعت خود می افزودند، پس از این که به قدر کافی از عمارت دور می شدند، اگر همراهی داشتند با یکدیگر از علت ضجه و زاری فریاد زنی که استغاثه می کرد و التماس می کرد گفتگو می کردند.

برای اهل محل شنیدن این صداها و فریادها، این گریه ها و زاریها موضوعی عادی و پیش پا افتاده شده بود چرا که تمامی اهالی آن نواحی و حتی نقاط دورتر طوالش و گیلان اطلاع داشتند که شاهزاده جلال الدین میرزا پسر فتحعلی شاه با حرم مفصلش در آن عمارت منزل دارد و هرچند وقت یک بار صحنه جانخراشی در آن عمارت نمایش داده می شود.