- موجودی: موجود
- مدل: 191803 - 98/4
- وزن: 0.40kg
شاه ، بی بی ، سرباز
نویسنده: ولادیمیر نابوکف
مترجم: رضا رضایی
ناشر: ثالث
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 300
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1397 - دوره چاپ: 7
مروری بر کتاب
چه چیزی مانعش می شد که دنیا را ببیند؟ استطاعتش را داشت، اما میان او و هر رویایی که سراغش می آمد، پرده ی نحسی حایل می شد. زن به این خوشگلی داشت عین مرمر ولی مثل مجردها زندگی می کرد. عاشق تفنن و تجمل و این جور چیزها بود ولی هیچ قلم جنس تفننی جمع نمی کرد. عاشق کشف و اکتشاف بود ولی نمی دانست بالاخره در کدام کوهستان گور خودش را بکند. خواننده ی پر و پا قرص کتاب بود اما همه ی کتاب ها از ذهنش در می رفت. خلاصه یک ورشکسته ی شاد و قبراق بود....
این جانور چموش از همه رمانهایم بیخیالتر است. تبعید ، تنگدستی ، غم غربت تاثیری بر نگارش تو در تو و پرشور و جذبه آن نداشته است. طرح اولیهاش تابستان 1927 در سواحل ماسهای خلیج پومرانیا شکل گرفت. رمان از زمستان همان سال در برلین نوشتم و تابستان 1928 تکمیل کردم. اوایل اکتبر 1928 در برلین با نام کارول ، داما ، والت و به همت چاپخانه مهاجر اسلوو منتشر شد.
این رمان به داستان مردی به نام درایر می پردازد که ثروت زیادی برای خود جمع کرده و صاحب فروشگاهی بزرگ است. او شخصیتی خودخواه و کاملا مردانه دارد و در رابطه اش با همسر جذاب و ایتالیایی خود، مارتا، با مشکلات زیادی رو به روست. مارتا که جذب ثروت و دارایی های درایر شده اما اصلا از او دل خوشی ندارد، به برادرزاده ی همسرش، جوانی ساده لوح به نام فرانتس، علاقه نشان می دهد. فرانتس که به تازگی به برلین آمده، خیلی زود درگیر نقشه ی مارتا در رابطه با همسرش می شود و اوست که باید به خاطر رابطه ی عجیب درایر و مارتا، تاوان بدهد.
...عقربه ی بزرگ سیاه هنوز ایستاده است، اما در آستانه ی تکانی است که هر دقیقه یک بار به خودش می دهد. این تکان جهش مانند، دنیا را به حرکت درمی آورد. ساعت آرام آرام رویش را برخواهد گرداند، آکنده از یأس، بیزاری و کلافگی، و ستون های آهنی یکی یکی راهشان را خواهند کشید و خواهند رفت و مثل اطلس های سرخمیده، تاق ایستگاه را هم با خود خواهند برد...