- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 188017 - 119/3
- وزن: 1.10kg
سیرت جلال الدین منکبرنی
نویسنده: شهاب الدین محمد خرندزی زیدری نسوی
باهتمام : مجتبی مینوی
ناشر: بنگاه ترجمه و نشر کتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 480
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1344 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو ؛ واجد فرمان
مروری بر کتاب
سیرت جلال الدین مینکبرنی سرگذشت پسر سلطان محمد خوارزمشاه است در مدت یازده سال :
«داستان» مختصر جنگهای اوست با چنگیز و لشکر مغول و،سپاه بردن او بنواحی مختلف و فتوحات و شکستهای او و،وقایع ایلغار مغول و تاتار و خرابی های فراوان و بلاهای بیشماری که در آن ترکتازی ها و پیکارها اقوام تاتار و ترک و مغول به سرزمین و مردم ایران و ممالک مجاور آن رسانیده و چشانیده اند.
به عنوان مقدمه از سیرت و رفتار علاء الدین محمد خوارزمشاه و نبردهای او و،تهورهای سفیهانهء او در قبال خلیفهء عباسی و، رعب و هراس کودکانهء او در برابر قشون جرار مغول،که منجر به هزیمت و بخواری مردن او و مبتلا گشتن مسلمین در پنجهء غارتگران و خونریزان خوارزمی و تاتار گردید هم بحث مختصری شده است.
این داستان را شهاب الدین محمد خرندزی نوشته است که شش هفت سالی منشی جلال الدین بوده و در بسیاری از سفرها و لشکرکشیها و میدانهای کارزار با وی همراه بوده است. کتاب را اصلا بزبان عربی نوشته بوده و ظاهرا در همان قرن(قرن هفتم هجری) شخص دیگری آن را بفارسی ترجمه و تحریر کرده است.از این ترجمهء فارسی نسخه ای (ظاهرا منحصر بفرد)در کتابخانهء شخصی مرحوم مکرمین خلیل یینانچ استاد تاریخ در دانشگاه استانبول موجود بود که آن را بنده در1329 هـ.ش.در نزد او دید و از وی خواهش کرد که عکسی از آن به بنده ببخشد و آن بزرگ پذیرفت.
پس از چندی عکس را تهیه کرد و توسط مرحوم استاد عباس اقبال آشتیانی از برای بنده گسیل داشت،ولی به بنده نرسید. اقبال درگذشت و کتاب های او را به دانشگاه طهران فروختند و این عکس در آن میان بود.دانشگاه آن را به بنده امانت داد و من برای چاپ تصحیح و آماده اش کردم و بنگاه ترجمه و نشر کتاب متعهد طبع و نشر آن گردید .و بعد ها در یک جلد به همت استاد مجتبی مینوی در این انتشارات به چاپ رسید
درباره به قدرت رسیدن جلال الدین سلجوقی
جلال الدین مِنکُبِرنی(مینکبرنی) لقب جلالالدین خوارزمشاه (زاده:۶۱۷ هجری قمری - درگذشت:۶۲۸ هجری قمری) آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان است.عمده دوران وی به جنگ با مغولان، پادشاهان ایرانی، خلیفه و ملکه گرجستان گذشت.
سلطان جلالالدین منکبرنی فرزند ارشد سلطان محمد خوارزمشاه هنگام فرار سلطان محمد از سپاهیان چنگیز، همراه پدر بود، محمد در جزیره آبسکون وی را به جانشینی نامزد کرد و دو برادرِ او را به قبول حکم او مأمور ساخت اما پس از مرگ محمد برادران، در صدد قتل جلالالدین برآمدند.
او بر خلاف پدرش از رویارویی با مغولان هراسان نبود. به گفته ابن اثیر زمانی که پدرش در سمرقند برای فرار از دست لشکریان مغول برنامه ریزی میکرد، جلال الدین و شهاب الدین خیوقی تاکید داشتند که باید با تمام قوا به رویارویی دشمن شتافت و با آن جنگید.
بعد از مرگ سلطان محمد خوارزمشاه او با سپاهی که برای او باقیمانده بود عزم خود را برای مقابله با سپاه مغول جزم نمود. او از کرانه دریای خزر مجدداً به سمت شرق حرکت کرد تا خود را برای رویارویی با مهاجمان مهیا سازد. او در سال ۶۱۷ ق/۱۲۲۱ م به سمت نیشابور، غزنه و هرات حرکت نمود و درگیریهایی نیز با مغولان پیدا کرد.