- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162576 - 75/1
- وزن: 0.50kg
سیر روز در شب
نویسنده: یوجین اونیل
مترجم: محمود کیانوش
ناشر: اشرفی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 255
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
نمایشنامه در چهار پرده
چهار انسان مضمحل و تنها، در گرفتاری و جدال با یکدیگر ، جدالی که باید زندگی باشد ولی به درون آنها نسوخ کرده و آنها را از درون می خورد. انسان هایی تنها که تنهایی شان از شکست هایشان و آرزوهایشان نشأت گرفته است. شکست هایی که هر کدام برای خرد کردن خانواده ایی کافی است و آنها همه را یکجا دارند. آدم هایی مایوس از آینده و سرخورده از گذشته. آنها نم یدانند چه می خواهند، با امید چیزهایی که می خواستند یا بهتر بگوییم می توانستند باشند زندگی می کنند.
زندگی که سرشار از مرگ است مانند روزی که سرشار از تاریکی است و سرشار از شب است. زندگی که با الکل و مرفین پیوند خورده تا شاید قابل تحمل شود. تا شاید لحظاتش بگذرند و حرکت کنند. زندگی ای که در درون چون اقیانوسی است متلاطم و در بیرون چون دریایی مه گرفته که صدای شیپور لحظات مدام رسیدن لحظه پایانی را اعلام می کند. لحظه ای که پایان نمی یابد. لحظه ای که اگر پایان یابد همه آرام و راحت خواهند شد.
ولی صدای شیپور همچنان از دور چون صدای صوراسرافیل به گوش میرسد. همه جا را مه گرفته است . خانه ای تنها در کنار دریایی بی پایان. دریایی که اگر از پشت مه دیده می شد شاید می توانست آرامش باشد برای آنها.
خانه ای که اگر از مه بیرون می آمد شاید با خانه کناری چند قدمی بیشتر فاصله نداشت ولی همه در مه غرقند. آدم هایی که چون خانه شان در مه غرقند و هیچ نمی بینند غیر از نکبت حاکم بر خودشان. نکبتی که کوتاه مدت است با بهبودی مری بهبود یافته است. مادر در تلاطم ترک نئشگی است! و مادر خانه است ، صاحب خانه و حکمران آن. مادری که دوستشان دارد یا شاید خاطراتشان را بیشتر از خودشان دوست میدارد، ولی غرق است در خاطرات و مرفین. با دست هایی که دیگر شکل واقعی دست را ندارند. کج و معوج بسیار خشک و نحیف. او تنها نام یک مادر را دارد و نه چیز دیگر. او با خاطرات عشق ها و خوشی هایی که می توانست داشته باشد و ندارد زنده است.
او با عشق به فرزندی که می توانست باشد و نیست (یوجین) زنده است. همه او را تحقیرم یکنند. او را نمی خواهند ولی او خود آنهاست، بیماری آنهاست و متجلی شده است و خاطرات آنهاست که هیچ گاه نمی خواستند ببینند و بدانند...