دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سیر تفکر معاصر ؛ کتاب سوم

سیر تفکر معاصر

نویسنده: محمد مددپور
ناشر: تربیت
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 120
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1372 - دوره چاپ: 1

کیفیت : درحد نو _ نو


مروری بر کتاب

کتاب سوم ؛ تجدد و دین زدایی در اندیشه های میرزا ملکم خان ناظم الدوله و عبدالرحیم طالبوف

کتاب به تجدد و دین زدایی در اندیشه میرزا ملکم خان ناظم الدوله و میرزا عبدالرحیم طالبوف می پردازد. این باب از هفت فصل تشکیل شده است و مراحل مختلف سیر اندیشه میرزا ملکم و میرزا عبدالرحیم طالبوف را شرح می دهد.

میرزا ملکم‌خان ناظم‌الدوله، سیاستمدار،‌ اندیشمند، نویسنده‌ و روزنامه‌نویس دوره‌ی قاجار شخصیتی پیچیده و بحث‌برانگیز دارد که برای تاریخ‌ اندیشه‌ی سیاسی مهم می‌باشد. یکی از سوال‌های اساسی و مهمی که در مورد شخصیت ملکم‌خان برای محققان و پژوهش‌گران حائز اهمیت است، نسبت وی با اسلام می‌باشد. این سوال در خود به دو سوال دیگر تقسیم می‌شود. اول آن‌که آیا ملکم مسلمان بوده است یا نه؟ دوم این‌که نگاه و نگرش ایشان نسبت به اسلام و آموزه‌های اسلامی در عرصه‌ی‌ اندیشه چگونه بوده است؟
در پاسخ به سوال اول باید گفت که ملکم شخصیتی پیچیده داشت. در برخورد با 
دین به‌شدت متظاهر بوده و گفتار و کردارش برحسب اوضاع و احوال دگرگون می‌شد. بدین سبب آنچه که درباره‌ی اعتقادات دینی وی گفته شده است ضد و نقیض است. ملکم خود را مسلمان می‌شناساند و به ویلفردبلنت گفته بود «من مسیحی ارمنی زاده شدم، ولی در میان مسلمانان بالیدم و شیوه‌ی‌ اندیشه‌ام از آنان مایه گرفته است.»

اما این چندان با واقعیت سازگار نیست و اسناد معتبر تاریخی این‌گونه اظهار و نظرها را نمی‌پذیرد چرا که وی وقتی در استانبول با «هانریت» دختر آراکل بیک ارمنی ازدواج کرد مراسم ازدواج را در کلیسای سن استفانوس به آئین مسیحی انجام داد و حتی هنگامی‌که مورد اعتراض میرزا حسین‌خان مشیرالدوله واقع شد، موضوع را کتمان نکرد و این‌گونه جواب داد که «من همیشه معتقد به این مطلب بودم که امور دنیا بسته به عقل و تدبیر است. لیکن امروز می‌گویم که کارهای دنیا بسته‌ی دست تقدیر است. تقدیر من این‌طور پیش آورده است.»
سند دیگر تاریخی این‌که ملکم وصیت کرده بود که جسدش را پس از مردنش بسوزانند و خاکسترش را به وارثانش تحویل دهند.

اما در پاسخ به سوال دوم باید گفت که مشی ملکم‌خان بر خلاف مشی افرادی نظیر «فتحعلی آخوندزاده» است. ملکم میان اسلام و پیشرفت تباینی نمی‌بیند و این موضوع را به‌مناسبت‌های گوناگون بازگو می‌کند حتی آنجا که از فراموش‌خانه و مجمع آدمیت سخن می‌گوید، می‌کوشد با استناد به آیات و احادیث، کارها و ایده‌های خود را توجیه کند.

ميرزا عبدالرحيم طالبوف تبريزي در سال 1250 ه.ق متولد شد. وي از نويسندگان نوگراي دوران مشروطه و از فعالان نهضت مشروطه است. طالبوف به زبان روسي آشنا بود و به واسطه همين زبان با علوم جديد غربي و تحولات دنياي مدرن آشنايي خوبي پيدا كرد .وي با توجه به شخصيت خاص خود، به درك نوگرايانه اي از جريان هاي فكري، اجتماعي، مذهبي و سياسي ايران رسيد.

طالبوف شخصيتي تاثير گذار و معتبر بود، به همين دليل در ميان فعالان مشروطه از جايگاه اجتماعي و سياسي قابل احترامي برخوردار است. وي به انديشمندان اروپايي، از جمله جرمي بنتام انگليسي، هنري توماس، رنان، روسو، ولتر، نيچه وكانت  توجه دارد.

عبدالرحيم نجار زاده تبريزي آثار متفاوتي در جغرافيا، فيزيك، زيست شناسي و ديگرعلوم جديد به  رشته تحرير در آورده است و در حوزه مسايل سياسي نيز، با آثاري چون "كتاب احمد"، "سفينه طالبي" و" مسالك المحسنين" در جنبش فكري و اجتماعي مشروطه موثر بوده است، طالبوف در خصوص نهادهاي سياسي واجتماعي اروپايي  مطالبي دارد. و در ضمن مطالب خود به عقب ماندگي ايران، ظلم، استبداد وموانع سنتي پيشرفت مي پردازد.

تاريخ مختصر اسلام، نخبه سپهري ،رساله فيزيك و مسائل الحيات از ديگر نوشته هاي طالبوف هستند. ايضاجات در خصوص آزادي و سياست  طالبي دو اثر ديگر وي هستند كه نگاهي انتقادي به مسايل سياسي ايران دارند.طالبوف  تحصيلات دانشگاهي نداشت ،اما با تلاش شخصي و شعور اجتماعي و سياسي خود به جايگاه يك "روشنفكر" دست يافت. وي دغدغه مردم را داشت و براي بيرون كشيدن ايران از عقب افتادگي تلاش مي كرد.اعتدال، شخصيت علمي و دقيق، تلاش مداوم، روحيه آزادي خواهي و مشروطه طلبي، طالبوف را از افراطي گري هاي دوران مشروطه دور كرد.

طالبوف به عنوان يك نوگرا نگاهي متفاوت به دين دارد و دين را به سه بخش اعتقادات، عبادات و اخلاقيات تقسيم مي كند. وي هيچ گاه از مرزهاي دين عبور نمي كند و معتقد است كه گوهر همه اديان يكي است و دين حق آن است كه عقل و علم آنرا تصديق كند. وي بر آن است كه مذهب و شرايع متناسب با تغييرات، تحول مي يابند و بنا بر اصل اجتهاد ديني ، اصلاح و بازسازي انديشه ديني منطبق با تحولات بشري ضرورت دارد.ميرزا عبدالرحيم، اصل همه اديان و مذاهب را خدا پرستي، معرفت نفس، حفظ وجود و مساوات مي داند.

طالبوف به عنوان نو انديش ديني، اگر انتقادي به حوزه مسايل ديني وارد مي كند بيشتر به جنبه خرافات و رسوماتي است كه به دين  نسبت داده مي شود و هيچ ربطي با عقل، دين وعلم ندارند.طالبوف با توجه شان و جايگاه روحانيون، از علمايي كه عرصه فعاليت معنوي را رها كرده اند و به نام روحانيت، به دنبال شان دنيوي هستند، انتقاد وارد مي كند.طالبوف يك نوگراي ديني بود و دغدغه دين و تحولات جديد را داشت، اينكه روحانيون بايد به علوم جديد مجهز و مسلط شوند تا از پس تحولات و تغييرات دنياي جديد و پاسخگويي به مسائل روز برآيند.

طالبوف به عنوان يك شخص تاثير گذار در جنبش مشروطه از يك سو به دنبال قوانين، علوم و تحقيقات جديد بود و از سوي ديگر دغدغه دين داشت. وي هيچ گاه دين و اصول آنرا منكر نشده گرچه گاهي به نظر مي آيد بيشتر يك منتقد است و به روحانيت انتقادات تندي وارد مي كند. اين نگاه وي، از افراطي گري هاي دوران مشروطه نشات مي گيرد. كه وي از آن رنج مي برد. در كل بايد گفت طالبوف يك اصلاح طلب مسلمان بود كه از درد عقب ماندگي جامعه رنج مي برد.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات