- موجودی: موجود
- مدل: 204366 - 38/2
- وزن: 1.00kg
سیاه خون
نویسنده: کورنلیا فونکه
مترجم: کتایون سلطانی
ناشر: افق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 736
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سه گانه فونکه
«مگی» و پدرش «مو» ، عاشق کتاب هستند و زیاد کتاب میخوانند. مو نیروی عجیبی دارد ؛ او میتواند با بلند خواندن شخصیتهای کتاب را به دنیای واقعی بیاورد ، اما شخصیتهای داستانی وارد زندگی آنها شده و دردسرآفرین شدهاند. شب قبل از سفر بیگانهای وارد خانهی آنها میشود ؛ مگی از او میترسد ... بیگانه کسی نیست ، جز «گرد انگشت» ، یک شخصیت داستانی خسته از دنیای شلوغ و پرسروصدا که حالا میخواهد برگردد به کتاب.
ماجراهایی پیش میآید و مگی میفهمد مو با هدف مخفی کردن کتاب «سیاهقلب» راهی سفر شده است. مو کتاب را در کتابخانهی «خاله الینور» مخفی میکند ، اما شبانه آدمهای «کاپریکورن» ، یکی دیگر از شخصیتهای کتاب سیاهقلب ، سر میرسند و مو و سیاهقلب را با خودشان میبرند. خاله الینور و مگی برای نجات جان مو به محل اقامت کاپریکورن میروند. درزندان مگی پی به راز عجیبی میبرد : مو میگوید یک روز که داشته با صدای بلند سیاه قلب را میخوانده ، گردانگشت و باستا و کاپریکورن از توی داستان آمدهاند بیرون و مادر مگی به همراه دو گربهای که همیشه موقع خواندن کتاب روی دامن او مینشستهاند رفته توی کتاب.
گردانگشت میخواهد برگردد به کتاب ، اما کاپریکورن و باستا میخواهند مو با جادوی زبانش شخصیتها را جابهجا کند. اینکه چه اتفاقی میافتد ، آیا مادر مگی برمیگردد به دنیای واقعی و گردانگشت وباستا و کاپریکورن به خواستهی خود میرسند ، چیزی است که در کتاب سیاه قلب نوشته شده.
مگی و فرید در جستو جوی گردانگشت به دنیای داستان میروند. پس از رفتن آنها تبهکاران سر میرسند و بقیهی اعضای خانه را گروگان میگیرند. مو مجبور میشود خودش، رزا، زاغچهی پیرزن و باستای چاقوکش را به دنیای داستان ببرد. فنوگلیوی پیر که مدتها قبل در کتاب زندگی احساس خوشبختی کرده میخواهد با کمک مگی مسیر بدبختیها را به سمت اتفاقات خوب برگرداند؛ اما حاکم ستمگر ، مارکله ، پدر و مادر مگی را اسیر کرده است.