این کتاب شامل سخن‌رانی‌‌های مصدق در مجلس چهاردهم است.دیکتاتور شبیه پدری است که اولاد خود را از محیط عمل و کار دور کند و پس ازمرگ خود اولادی بی تجریه و بی عمل بگذارد. پس مدتی لازم است که اولاد او مستعد و مجرب کار شوند یا باید گفت که در جامعه افراد در حکم هیچ اند و باید آنها را یک نفر اداره کند این همان سلطنت استبدادی است که بود- مجلس برای چه خواستند و قانون اساسی برای چه نوشتند؟- و یا باید گفت که حکومت ملی است و تمام مردم باید غم خوار جامعه و در مقدرات آن شرکت نمایند در این صورت منجی و پیشوا مورد ندارد.

من ماموریت موکلین خود را قبول نکردم و به این مجلس پا نگذاشتم مگر برای یک مبارزه مقدس و آن برای نیل به یک مقصود عالی است . در سیاست داخلی ، برقراری اصل مشروطیت و آزادی و در سیاست خارجی،تعقیب از سیاست موازنه منفی .

این هدف من بوده و هست و خواهد بود و تا بتوانم برای رسیدن به آن مجاهدت خواهم کرد. من که برای انجام وظیفه تا کشته شدن حاضر شده ام از تهمت و ناسزا و توهین باکی ندارم مگر اینکه گوینده با دلیل حرف بزند." ...

سیاست موازنه نوعی استراتژی سیاسی است که برای برقرار کردن تعادل و توازن میان دو کشور یا دو جریان سیاسی داخلی یا خارجی اعمال میشود و چند نوع و کاربرد دارد که از اصلی ترینش به موازنه منفی و موازنه مثبت میشود اشاره کرد.به طور مثال اگر کشور ایران که در عهد نامه ای با کشور شوروی احساس ضرر نمود و قرار داد را فسخ کرد، برای ایجاد توازن باید قرار داد مشابه هی که با کشور رقیب مثل ترکیه بسته بود، ان را نیز فسخ کند به این گونه سیاستگزاری ،سیاست موازنه منفی میگویند و برعکسش اگر در قرار دادی سود کرد باید قرار دادی مشابه به کشور رقیب بدهد و ان را موازنه مثبت میگویند.

در کشور ایران هم دکتر محمد مصدق برای اولین بار از سیاست موازنه استفاده کرد و این نو استراتژی باعث آشفتگی سیاست مدارانه سود جو که قصد استسمار نفت ایران را داشتندشد. دکتر محمد مصدق از اردیبهشت ماه سال هزارو سی صدو سی تا بیست و هشتم مرداد ماه سال هزارو سیصدو سی و دو به مدت بیست و هفت ماه سیاست موازنه منفی را اعمال کرد که سرانجام این سیاست باعث به هم ریختگی و اشفتگی بازار نفت و رقابت قدرتها بر سر نفت شد که با تلاش توانست نفت کشور را از دست قدرت مداران سود جو خارج و باعث ملی شدن صنعت نفت ایران شد.