- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 161750 - 79/5
- وزن: 0.80kg
سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300 - 1357
نویسنده: عبدالرضاهوشنگ مهدوی
ناشر: البرز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 612
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1394 _ 1385 - دوره چاپ: 5
مروری بر کتاب
ایران یکی از نخستین کشورهایی بود که استعمار نو را آزمایش کرد. به دنبال جنگ جهانی اول و فروپاشی چهار امپراتوری بزرگ ــ آلمان، اتریشـ مجارستان، روسیه و عثمانی ــ دولت بریتانیا که برنده واقعی جنگ به شمار میرفت، ابتدا درصدد برآمد با همان شیوه قدیمی استعماری، ایران را نیز مانند مصر و افغانستان تحتالحمایه خود قرار دهد و در اجرای همین سیاست بود که قرارداد ۱۹۱۹ را با وثوقالدوله امضا کرد که دارایی و ارتش ایران را تحت نظارت مستشاران انگلیسی قرار میداد.
اما هنگامی که قرارداد مزبور با مخالفت شدید دولتهای امریکا و فرانسه روبرو گردید که آن را مغایر با چهارده ماده پیشنهادی پرزیدنت ویلسون و میثاق جامعه ملل دانستند که حق تعیین سرنوشت را برای کلیه ملتهای آزادشده به رسمیت شناخته بود، و ضمنا ناسیونالیستهای ایرانی نیز به مخالفت با آن برخاستند، انگلیسیها از اجرای قرارداد و استعمار مستقیم صرفنظر کرده ناچار به شیوه جدیدی متوسل شدند و آن استقرار یک رژیم دستنشانده به ظاهر ناسیونالیست بود که در عمل نقشههای آنان را اجرا کند و حافظ منافعشان باشد. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و استقرار حکومت رضاخان در این راستا بود.
اکنون که در حدود هفده سال از سقوط رژیم پهلوی میگذرد، شاید بتوان جنبههای منفی و مثبت آن را در سیاست خارجی در کفه ترازو گذاشت و سبک و سنگین کرد. از جنبههای منفی آن یکی ایجاد گودالی عمیق میان ایران و کشورهای جهان سوم بهویژه کشورهای عربی و اسلامی بود که از سیاست یکجانبه شاه و روابط پنهانی او با اسرائیل ــ بهویژه فروش نفت به آن کشور ــ ناراضی بودند و شکایت داشتند. این اختلاف گاهی مانند زمان رویارویی جمال عبدالناصر با شاه حالت علنی و حاد پیدا کرد ولی همیشه در خفا وجود داشت.
دیگری تبدیل ایران به یکی از ابزارهای سیاست امریکا در منطقه بود: لشکرکشی به ظفار، اعزام هیئت نظامی به ویتنام جنوبی، مداخله در شاخ افریقا و اعطای کمک مالی به بسیاری از کشورها به دستور واشینگتن انجام میگرفت و هیچ نفعی عاید ایران نمیکرد.
اما جنبههای مثبت آن تلاش در حفظ آرامش در منطقه و برقراری مناسبات دوستانه با کشورهای همسایه بود: با اتحاد شوروی به دنبال تعهد به عدم واگذاری پایگاه پرتاب موشک به کشورهای دیگر در ۱۳۴۱؛ با عراق پس از امضای موافقتنامه الجزایر و حل مسئله اروندرود به نفع ایران در ۱۳۵۳؛ و با ترکیه و پاکستان از طریق همکاری در سازمان عمران منطقهای؛ و بالاخره استرداد جزایر سهگانه دهانه خلیج فارس که از دیرباز به ایران تعلق داشت.
سیاست خارجی رضا شاه را می توان در دو مقطع مورد ملاحظه قرارداد:
1. ده سال اول حکومت او که سیاست خارجی اش متکی و متمایل به انگلستان بود؛
2. ده سال دوم که تمایل به آلمان هیتلری داشت.
در این میان، توجه او به آلمان برایش بسیار گران تمام شد؛ از مهم ترین نتایج زیانبار آن اشغال ایران در شهریور سال 1320 بود.
سیاست خارجی ایران در دوره اشغال 1320 1324
طی سال های فوق می توان گفت ایران سیاست خارجی نداشت. علت آن هم اشغال ایران توسط متفقین بود؛ لذا دولت هایی که در ایران حکومت را در دست داشتند همه دست نشانده بودند. شاه در کتاب مأموریت برای وطنم می نویسد: «در طی اشغال ایران عملاً زمام امور در دست انگلیس و روسیه بود و کاری از ما ساخته نبود».
در این دوره ایران اقدام به بستن پیمان سه جانبه با انگلیس و روسیه کرد دایر بر این که بی طرفی خود را حفظ کند؛ البته ماده چهارم آن به نفع ایران بود و آن این که دولت های متفق متعهد می شوند تا ظرف شش ماه پس از پایان جنگ ایران را تخلیه کنند. نکته دیگر این که دو سال پس از این پیمان آنها از ایران در خواست اعلان جنگ با آلمان را کردند که ایران راضی به این کار نبود.
دلیل آن هم محبوبیت آلمان در ایران به علت ایستادگی آن کشور در مقابل روسیه و انگلستان و هم نژاد بودن آنها با مردم ایران بود. در عین حال به خاطر اصرار و اجبار روس و انگلیس، ایران مجبور می شود به دولت آلمان اعلان جنگ کند. از درخواست های دیگر متقفین، اعلان جنگ ایران به ژاپن بود که ایران در سال 1323 به ژاپن نیز اعلان جنگ کرد....
فهرست
فصل يكم - ايران در فاصله دو جنگ 1318-1297
فصل دوم - دوران جنگ جهاني 1324-1318
فصل سوم - سالهاي جنگ سرد 1330- 1324
فصل چهارم - سياست موازنه منفي 1332-1330
فصل پنجم - وابستگي به بلوك غرب 1342-1332
فصل ششم - سالهاي تنش زدايي 1351-1342
فصل هفتم - ژاندارم منطقه 1357-1351