- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 160352 - 115/6
- وزن: 0.50kg
سوگ سیاوش
نویسنده: شاهرخ مسکوب
ناشر: خوارزمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 249
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 8
مروری بر کتاب
در مرگ و رستاخیز
اثر شامل مقدمه ای است که در آن نویسنده به اختصار داستان سوگ سیاوش را بازگو می نماید؛ پس از آن سه بخش اصلی کتاب با عنوان های غروب و شب و طلوع قرار گرفته است. در بخش نخست اثر با عنوان غروب نویسنده ضمن ارائه ی اطلاعات مختصری از اسطوره های کهن ایران، شرح پیدایش جهان و انسان و جدال نیک و بد، داستان سیاوش را شروع می کند.
سیاوش همان مرد بلندرفتار و باوقار است که خواهان مرگ نیست اما وقتی مرگ به او تحمیل می شود، چنان رفتار آزادانه ای از خود نشان می دهد که برای همیشه به چهره ای ماندگار و مثال زدنی از یک شهید واقعی بدل می شود. بخش دوم کتاب سوگ سیاوش که شب نام دارد، بررسی رویکرد شخصیت هایی همچون کاووس و سودابه و افراسیاب و گرسیوز است که در مقابل مرگ ، به هر نحوی، قادر به تصمیم گیری نیستند. در نهایت بخش سوم اثر با عنوان طلوع، انسانی است که با مرگ به صورت فاعلانه ای برخورد می کند و اراده ی خود را به رخ آن می کشد و این فرد کیخسرو، فرزند سیاوش است.
در زندگی سیاوش موهبت ها و فضیلت های فرد،رویاروی جز خود-جهان و اجتماع- لگدمال می شود. ولی در مرگ او همان موهبت ها و فضیلت ها،گردش روزگار را دگرگون می سازد. در اینجا مرگز از زندگی تواناتر است. امید به مرگ چون از سرچشمه ی ایمان سیراب باشد دشواری حیات را آسان می سازد. دیگر زندگی چهره ی عبوس اما دل مهربان دارد. پس محنت این عمر ناپایدار را به راحت پس از مرگز حوالت کنیم و اگر نمی توان اکنون طرحی نو در انداخت باری آن نیامده ی ندیده را دریابیم.
چنین جهانی هر چند از جمله برای برخورداری آدمی از نعمتهای خداوندی است اما آدمی نیز همه ی امکانات فکری، توانائی و مهارت خود را در راه سودجوئی از آن بکار نگرفته است. طبیعت برای مصرف نیست تا هرچه بیشتر از آن بهره بردارند، بلکه زادگاه و پروردگاه انسان صاحب رسالت است که با طبیعت همزیستی دارد..
سوگ سیاوش تراژدی اندوهباری است و یکی از سوگنامه های مهم شاهنامه فردوسی می باشد. مادر سیاوش از خاندان گرسیوز بود که پدرش بر او خنجر کشیده و او ناچار راه بیابان گرفته بود.
گیو و طوس که برای شکار به دشت دغوی رفته بودند آن دختر را دیدند و هریک می خواست که او را به چنگ بیاورد، کار بالا گرفت تا جایی که خواستند تا سر دختر را ببرند، یکی از همراهان پیشنهاد کرد که دختر را نزد کاووس ببرند تا او داوری کند. کاووس با دیدن آن دختر پری چهره، نژاد او را پرسید، پس از پاسخ گفت که او شایسته ی همسری شاه است، او هم پذیرفت و به پیوند کاووس در آمد.