- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 124721 - 107/3
- وزن: 0.70kg
سوما
نویسنده: فاطمه صفار
ناشر: پرسمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 579
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ : 2
کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
آغاز داستان از تابستان است، هوايي داغ و انتظار گلاره براي ديدن خانواده. بعد از ماه هاي زيادي دوري از مادر، خواهر و برادر، اينك زمان آن رسيده كه با همسرو فرزندانش به سوي آنها روانه شود. در روزگار جنگ، حال و هواي بمب باران و اوضاع خطرناك محل زندگي مادرش.
عشق و علاقه اي فراوان كه با وجود گذشت سالياني زياد از زندگي علي و گلاره بين آن ها موج ميزند و زندگي را به كام فرزندانشان شيرين ميكند و حال سفري خانوادگي به سوي منزل مادري بانوي خانه. اما روزگار هميشه بر وفق مراد نيست و گاه اتفاقي همه ي آن چه را كه روزي در دست بوده به آرزوي دور از دسترس تبديل ميكند....
ناگهان برق ها قطع شد و صداي آژير جاي ساز نيان را گرفت. همه با سرعت به سمت پناهگاه رفتند. دقايقي طول كشيد تا حمله تمام شد و دوباره به خانه برگشتند. اندك زماني طول كشيد تا دوباره همه به حال اول بازگردند. موقع خواب بچه ها با ماندانا به اتاق خواب رفتند و ماندانا داستان دختر كبريت فروش را براي آنها تعريف كرد.
سوما با دقت به داستان او گوش سپرد و در حين گوش دادن به داستان به صورت ماندانا خيره شد. سوما ماندانا را با آن چشمان خرمايي و مژه هاي بلند و پوست سفيد و لبان كوچكش زيبا مي ديد. حالا هم كه روسريش را در آورده و موهاي بلندش تا كمر رها شده بود از تماشاي چهره زيباي او كه اصالت يك دختر كرد و ملاحت يك دختر ترك را داشت لذت مي برد و آرزو داشت وقتي بزرگ شد به زيبايي او شود.