- موجودی: موجود
- مدل: 200263 - 2/5
- وزن: 0.30kg
سوخته دلان
نویسنده: فریده رهنما
ناشر: درسا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 296
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1375 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ جلد خاک گرفتگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
حاضری با هر مانعی که سر راهت قرار گیرد بجنگی و آنچه را که برایت ارزش دارد به هیچ قیمتی از دست نخواهی داد؟
نفیسه صدایش را بلندتر کرد و پاسخ داد:
- گفتم آنچه که برایم ارزش دارد، نه آن چیزی که ارزشش را از دست داده است.
افسانه کوشید تا فریادهای قلبش را نشنیده گیرد و گفت:
- اینطور حرف نزن نفیسه، تارهائی را که به آن زحمت به هم گره زده ای، نمی توانی به این آسانی گره های کورش را باز کنی.
- اما من خیال ندارم گره های کورش را باز کنم، بلکه خیال دارم همه آن تارها را پاره کنم، آن بلائی که تیمور به سر من و تو آورد قابل بخشش نیست.
- موقعی که تیمور تصمیم به انتقام و تلافی گرفت، به همان اندازه خشمگین بود که تو اکنون هستی، کاری نکن که تو هم یک روز مثل تیمور پشیمان شوی که چرا این تصمیم را گرفتی، من نه می خواهم سدی باشم در میان تو و تیمور و نه می خواهم رودخانه ای باشم خروشان برای درهم شکستن سد وجود شما، من دارم زندگیم را می کنم و می خواهم که شما هم زندگیتان را بکنید، بدون اینکه وجودم را به فراموشی بسپارید، من احتیاج به این دارم که گاهگاهی سکوت لحظات تنهائیم را بشکنید، فقط همین....
فرد ناشناسی که پاهایش فلج شده و فکرش در صدد انتقام است به مرور خاطرات گذشته اش می پردازد و اینگونه داستان شروع می شود که نفیسه و افسانه کنار قبر مادرشان هستند . آنها سالها قبل پدرشان را هم از دست داده بودند و حالا مرگ مادر درد بزرگی برایشان بود و تنها شده بودند افسانه به خاطر خواهر کوچکترش نفیسه قید ادامه ی تحصیل و بازگشت به وین را میزند تا در کنار خواهرش نفیسه بماند و با هم سختی ها را تحمل کنند.
افسانه وقتی در کنکور قبول نشده بود به کمک مادرش راهی وین شد تا در آنجا درس بخواند مادر به سختی هزینه ی سفرش را فراهم کرده بود ، افسانه در وین دل به مردی به نام تیمور می بندد و حالا به خاطر خواهر کوچکترش ناچار می شود تا پشت پا بزند به گذشته اش .