دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

سه کتاب از مهدی اخوان ثالث

سه کتاب از مهدی اخوان ثالث
درحال حاضر موجود نمی باشد
سه کتاب از مهدی اخوان ثالث
  • موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
  • مدل: 185548 - 108/6
  • وزن: 0.30kg
0 ریال

در حیاط کوچک پائیز، در زندان 

نویسنده: مهدی اخوان ثالث(م. امید)
ناشر: بزرگمهر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 2

کیفیت : نو

 

مروری بر کتاب 

در حیاط کوچک پائیز ، در زندان ؛ زندگی می گوید : اما باز باید زیست ؛ دوزخ ، اما سرد

مجموعه‌ای است از اشعار اخوان که در سال 1348 با نام « پاییز در زندان » منتشر شد. این دفتر که حاصل دوران زندان اوست در سال 1355 با افزودن دو شعر دیگر با نام « در حیاط کوچک پاییز, در زندان » چاپ و منتشر شد و تا امروز نیز با همین نام تجدید چاپ می‌شود.

نخستین شعر این مجموعه که عنوان « قصیده مقدمه » را بر پیشانی دارد, در حقیقت « زندان سرود » (حبسیه)‌ای است که در آذر سال 1345 و در زندان قصر سروده شده و شاعر در طی آن از حال و هوای خود در زندان, علت زندانی شدنش که موضوعی شخصی بوده و از ایده‌ها و اندیشه‌های زردشتی خود سخن می‌گوید. شعرهای گوناگونی در این مجموعه آمده که از برجسته‌ترین آنها می‌توان به « دستهای خان امیر », « غزل 8 » , « دریغ و درد » و « خوان هشتم » اشاره کرد....

... یا بگذارید اینطوری بگویم که حیف است، واقعا حیف، که با حرفهای نه چندان لازم تلف کنم و بیهوده از دست بدهم، این دو سه چند کلمه مجال و مهلت را که با شما مردم- خوشبختانه - خلوت ننوشته بدست آورده‌ام. آنهم دور از چشم- بدبختانه- گرانی سرسام‌آور کاغذ شصتاد گرمی مشهور به سفید (اما در واقع مثل خیلی سفید نامیده‌های دیگر: توزرد) غیر سوئدی و با وجود- متاسفانه- کمیابی و سطح بالای ناز و قیمت وسائل صامت و ناطق چاپ و چاپخانه.

امشب دلم آرزوی تو دارد
نجواکنان و بی آرام
خویش با خدایش می نالد
و گفت و گوی تو دارد
تو آنچه در خواب بینند
پوشیده در پرده های خیال آفرینند
تو آنچه در قصه خوانند
تو آنچه بی اختیارند پیشش
خواهند و نامش ندانند
امشب دلم آرزوی تو دارد...

 

فهرست 

شاتقی، زندانی دختر عموطاووس
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟
زندگی را مردم پیشین…
شیرزاد پیله‌ور، اینهاش…
بشنویم اما از این…
از دروغ زشت و مشهوری، نامش آزادی
هر شکستی قصه‌ای دارد
شیک‌پوشی تازه‌وارد
هی فلانی! هیچ می‌دانی که زندان چیست؟
آمدم دیگر؛ همین حال و حکایت‌ها…
به دخو مشهور وز شهر دخو
این دعا را مادرم آورده از قزوین
غم مخور، جانم! تو تنها نیستی این‌جا
از جوانان، من گروهی این‌چنین دیدم
پیش از اینجا نیز، دیده بودم من…
نطفه یک قهرمان با توست
اژدهاعفریته‌ای منحوس
گاهی اندیشم که شاید سنگ حق دارد…

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات