- موجودی: موجود
- مدل: 200807 - 37/1
- وزن: 0.30kg
سه مقاله دیگر
نویسنده: جلال آل احمد
ناشر: رواق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 110
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ : 3
کمیاب - کیفیت : نو ؛ جلد کتاب خاک گرفتگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
آلاحمد در سال ۱۳۲۳ به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. دوران پر حرارت بلوغ که شک و تردید لازمه آن دوره از زندگی بود، اوجگیری حرکتهای چپ گرایانه حزب توده ایران و توجه جوانان پرشور آن زمان به شعارهای تند وانقلابی آن حزب و درگیری جنگ جهانی دوم عواملی بودند که باعث تغییر مسیر فکری آن احد شدند.
در سال ۱۳۲۴ با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه «دید و بازدید» به چاپ رسید.
آلاحمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت.»
در سال ۱۳۲۶ به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و ۱۰ تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد میکردند و نمیتوانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند.
در سال ۱۳۲۶ کتاب «از رنجی که میبریم» چاپ شد که مجموعه ۱۰ قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سالها آلاحمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و «کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با دکتر سیمین دانشور ازدواج کرد. «زن زیادی» نیز به این سال تعلق دارد.
در طی سالهای ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ «اورازان»، «تات نشینهای بلوک زهرا»، «هفت مقاله» و ترجمه مائدههای زمینی را منتشر کرد و در سال ۱۳۳۷ «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک - در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال ۴۰ تا ۴۳ «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال ۴۵ «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامهای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست.
آلاحمد در صحنه مطبوعات نیز حضور فعالانه مستمری داشت و در این مجلات و روزنامهها فعالیت میکرد.
نکتهای که در زندگی آلاحمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان همعصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص میشود.این نویسنده پر توان که همواره به حقیقت میاندیشید و از مصلحت اندیشی میگریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبهای در میان جنگلهای اسالم کوچ کرد.
جلال آلاحمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال ۱۳۴۸ در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت...
... سرگذشت اباطیلی که این دفتر را انباشته خود بهترین معرف روزگار صاحبان قلم است. روزگاری بی رنگ و بو. سرگذشتی خالی از حماسه و شور. پر از بطالت و رفع تکلیف. دستها کوتاه و صفی پراکنده. که نه صف است و نه در پراکندگی اش اختلاف دعوایی نهفته. جزایری تک تک و بی رابطه در میان دریایی از بی خبری و یک دستی. و گرچه هر که را خیالی در سر و گیرم که قصدی بحق اما برگردان کار هر کدام در حد ناله ای. یکی از قلم کوه سینایی ساخته و سالهاست به جستجوی قبسی در آن حدود می پلکد. دیگری همرنگ - جماعت شده - چرا که قلم را اسب و علیق پنداشته. دیگری از آن نردبانی ساخته. دیگری یوغ رذالت را برگردن نهاده. دیگری در تبعید بسر می برد. دیگری بدوربین قلم تا سر دماغ را بیشتر نمی بیند. دیگری پائین تنه را صحنه اصلی حوادث روزگار کتبی خود کرده. دیگری قلم را غلاف کرده و شمشیر را از رو بسته و در صف عمله شیطان درآمده.
و اما صف جوانان بی اعتنا به این همه پیران و پیشکسوتان در دنیای کوچک خود درجا می زند. همچو محبوسی که صبح تا بشب راه می رود - اما هممان در اطاق سه در چهار زندان تا دست کم قدرت رفتار را فراموش نکند. و من راقم که بی دعوی ترین ایشان است از زور پسی ماندگار خانه است. سخن از گلایه نیست که طرف لایق نیست. و «طرف» همانها که این روزگار را ساخته اند. روزگاری که در آن نیازی بصاحب قلم نیست اما بهرصورت صاحب قلم هنوز زنده است و برکناره این رود عفن ناله اش را سر می دهد...
فهرست
ورشکستگی مطبوعات
چند نکته در باب زبان و خط فارسی
بلبشوی کتابهای درسی