- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179325 - 103/3
- وزن: 0.20kg
سه سال
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: کمال هاشمی , حمید حقیقت
ناشر: جاوید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 238
اندازه کتاب: جیبی - سال انتشار: 1340 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
...مادرها همیشه فکر می کنند که بچه شان فوق العاده است؛ این فقط از طبیعت آن ها ناشی می شود. <br> یارتسف که یک تاجر نیست، او یک دانشمند است و هر دقیقه ی عمرش ارزش دارد. این تجارت خانه نیست که تاجر دوست دارد. بلکه قدرتی است که تجارت خانه به او می دهد تا بر دیگران آقایی کند<br> هدفم این نیست که آدمی غیر عادی باشم؛ انتظار ندارم که شاهکاری خلق کنم؛ فقط می خواهم زندگی کنم؛ رویا ببافم؛ امید بورزم و هیچ چیزی را از دست ندهم....
رمان سه سال در اوج توانایی و خلاقیت چخوف نوشته شده است. در این کتاب که از طولانیترین رمانهای کوتاه چخوف است، به عمیقترین شکل ممکن عشق و اخلاق و روابط خانوادگی در آن عصر به چالش کشیده شده است؛ عصری که بیانگر فروپاشی ارزشهای سنتی و در عین حال رویش تجددی است که هنوز به ثمر نرسیده است و این برزخ فضای حاکم بر روابط انسانی در آثار چخوف است.
چخوف در این رمان به گونهای نبوغآمیز آشکار میسازد که تنهایی، یأس و فروپاشی باورها و اعتقادات دیرینه شخصیتهای این داستان نیز همگی برآمده از زیستن در چنین برزخی است...
هوا تاریک شده بود؛ در برخی خانهها چراغ روشن کرده بودند و در انتهای خیابان، پشت سربازخانه، ماهِ رنگپریده در آسمان بالا میرفت. لاپتف بر نیمکتی کنار دروازه در انتظار پایان مراسم دعای شبِ کلیسای پیتر و پاول نشسته بود، امیدوار به آنکه یولیا سرگیونا در راه بازگشت از مراسم از آنجا گذر کند و آنوقت بتواند سر صحبت را با او باز کند و چه دیدی، شاید تمام عصر را هم با او بگذراند.
یک ساعت و نیمی میشد که آنجا نشسته بود و در تمام طول این مدّت خانهاش در مُسکو پیش چشمش بود، دوستان مُسکوییاش، خدمتکارش پیتر، و میز تحریرش. متحیر به درختانِ تیره و بیحرکت مینگریست و بهنظرش عجیب میآمد که حالا بهجای آنکه در خانهی ییلاقیاش در سوکولنیکی باشد، در خانهای روستایی است که هر صبح و شب از جلویش گلهی گاو و گوسفند رد میشود که گذشته از صدای کُرنای چوپان گرد و خاک عظیمی هم بهپا میکند.