- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 176139 - 110/3
- وزن: 0.90kg
سلطان بخت خاتون
نویسنده: فواد فاروقی
ناشر: سمیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 512
اندازه کتاب: وزیری سلفون - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سایه روشن های چهره شاه شجاع
امیر مبارزالدین محمد مظفر، بانی سلسلهٔ آل مظفر و پدر شاه شجاع، چنانکه در دیوان حافظ و دیگر منابع مشهود است، بسیار تندخو و زود خشم بود و در عقوبت دادن، سرعت و خشونت داشت. وی در بازگشت از سفر جنگی آذربایجان بر دو پسرش شاه شجاع و شاه محمود و خواهرزاده اش شاه سلطان خشم گرفت و دو پسر را به کوری و خواهرزاده را به کشتن بیم داد. پس آن سه تن، سحرگاهی در اصفهان، امیر محمد را فروگرفتند.
شاه شجاع، بر اسب برنشست و بر سرش به نشان سلطنت، چتر گرفتند و امیرمحمد را به قلعه طبرک فرستادند و در آنجا کور ساختند.سلطنت نسبتاً طولانی شاه شجاع در میان دو دورهٔ خونبار حمله مغول و یورشهای تیمور بود. از این حیث، سلطنت او روزگار امن و امید و آسایش مردم بود و بر خاتمه یافتن این روزگار خوش، حسرت بسیار میخوردند.
از آنجا که روزگار کودکی شاه شجاع، دورهٔ پایهگذاری سلطنت آل مظفر و لبریز از کشش و کوشش برای بسط و تحکیم این سلطنت بود، وی مجال تحصیل پیوستهٔ علم را در کودکی نیافت. با این حال، وی در علم و ادب و هنر و فضایل باطنی، سرآمد بود. خطش نیکو بود و نثری روان و زیبا و پرظرافت داشت و شعر میسرود و شاعران را مینواخت و دربارش محفل انس و ادب و هنر بود....
هر گاه که امیر مبارزالدین سخنان تهدید آمیزی را بر زبان جاری می کرد ، دیری نمی پایید که سخنانش در قالب تصمیم های خونین جای می گرفت ، آن هم بی هیچ تاخیری ...
شاه شجاع فرمانروایی عشرت طلب و تا حدی بیبند و بار اما همانند پدرش جنگجو و مستبد بود. با آن که بعد از جلوس ، حکومت اصفهان و ابرقو را به برادرش شاه محمود داد، اما از همان اوایل کار با مخالفت وی و با تحریکات برادر زاده اش شاه یحیی مواجه گشت.
شاه یحیی در این منازعات خانوادگی، پای سلطان اویس جلایر پادشاه ایلکانی را به میان کشید و خان سلطان زوجه شاه محمود هم که برادر زاده اش شاه ابو اسحاق بود به قصد انتقام خون عموی خود، در این ماجرا به تحریک پرداخت.